درک حس زمان خطی نیست. ترس، لذت و محرکهائی که به سوی ما حرکت می کنند زمان را طولانی تر می کنند.

همه ما میدانیم گذشت زمان الگوی ثابتی ندارد،لحظات شادی به سرعت چشم بر هم زدن می گذرند ولحظات وحشت و استرس به اندازه یک عمرطول می کشند. ما هنوز نمی دانیم مغز چگونه از گذشت زمان تجربه های متفاوت می سازد.تحقیقی که نتایج آن اخیراً منتشر شده تا حدی این موضوع را روشن کرده است. 
پژوهشگران برای انجام این تحقیق آزمایشهای ساده ای طراحی کردند که دخالت مغز انسان را در درک زمان نشان می دهند. آنان دریافتند که قضاوت افراد مورد آزمایش در مورد اینکه زمان روشن بودن یک نقطه روی مانیتور نسبت به نقطه دیگر کوتاهتر، طولانی تر و یا برابرباشد درست است اما وقتی نقطه بزرگتر می شود یا به نظر می رسد به سوی فرد حرکت می کند اتفاق عجیبی می افتد؛ زمانی که افراد گزارش می کنند طولانی تر از زمان واقعی است در حالی که اگر نقطه دور شود چنین اتفاقی رخ نمی دهد، و بنابراین طولانی تر حس کردن زمان تنها تابع حرکت نقطه نیست. پژوهشگران در حین انجام  این آزمایش از مغز داوطلبان اسکن MRI گرفتند. این اسکنها دو نکته را روشن کردند:  ول اینکه زمانی که نقطه به سوی فردحرکت می کند فعالیت ساختارهائی در بخشهای میانی مغز بیشتر می شود. این ساختارها در زمان مقایسه قضاوت دیگران  با قضاوت شخصی در مورد خود  یا زمانی آزمایشگر به فرد نمی گوید باید چه کاری انجام دهد نیز فعال می شوند. در هر دو مورد عقیده بر این است که مغز با خودش مشغول می  شود و طرحها و فعالیتهائی را برنامه ریزی می کند که ارتباط فرد را با دنیای اطرافش برقرار می کند.نکته دومی که در اسکنهای MRI مشاهده شد این بود که وقتی نقطه از فرد دور می شود فعالیت بخشی از مغز به نام لوب اینسولا بیشتر می شود. اینسولا در پردازش عواطف پیچیده دخالت دارد.
 دکترکرگ (Dr.Craig) می گوید در مغز ما نوعی عدم تقارن عاطفی وجود دارد. بخش پیشین لوب پیشانی چپ با کنارآمدن با شرایط، ایمنی و عواطف مثبت در ارتباط است در حالی که همین بخش در لوب پیشانی راست با برانگیختگی، احساس خطر و  عواطف منفی سر و کار دارد. نقطه ای که از فرد دور می شود بی خطر محسوب شده و واکنشی را تحریک نمی کند.
خوب، حالا که ما این را می دانیم در زندگی روزمره چطور می توانیم از آن استفاده کنیم؟ 
وقتی ما حس می کنیم چیزی «خیلی طول می کشد» در واقع سه فرآیند در جریانند؛ زمان واقعی، حسی که ما درمورد آن محرک داریم و اینکه حس کنیم محرک به ما نزدیک می شود یا نه. کنترل زمان در اختیارما نیست اما شاید با انجام  تحقیقات بیشتر بتوان دو فرآیند دیگر را به نحوی تغییرداد که حس خودآگاه ما اززمان به شکل بهتری درآید مثلاَ بتوانیم تجربه های دردناک را کوتاه کنیم یا روزگارخوشی راطولانی تر حس کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.