تاریخچه خماری ایرانیان -History of opium in Iran

تاریخچه خماری ایرانیان

سال‌ها پیش از آنكه ابن‌سینا درد بیمارانش را با اندكی تریاك آرام كند، محمد زكریای رازی، در باب خواص این مخدر طبیعی مقاله‌ها نوشته بود.
سعدی در گلستانش از پادزهری‌اش گفته كه تا تریاك از عراق آید، مارگزیده مرده باشد و حافظ هم از حریف و ساقی و می بیتی دارد كه؛ از آن افیون كه ساقی در می‌افكند، حریفان را نه سرماند و نه دستار اما شاید هیچ كدام‌شان نمی‌دانستند كه بسیار پیش از آنها، سومریان در هزاره چهارم پیش از میلاد از تریاك بر خشت نوشته‌اند. مارسل گرانیرد وایه، یكی از كارشناسان موادمخدر سازمان ملل متحد تحقیقات جامعی درباره تاریخ تریاك كرده است و آثاری از این مخدر در متون سومری، آشوری، مصری و یونانی یافته است.
 مرتضی راوندی، مولف تاریخ اجتماعی ایران، اگر چه ردی از مخدرهایی جز تریاك، حشیش، كوكنار یا برگ خشخاش و تنباكو در متون فارسی نیافته اما می‌نویسد كه: «هیچ دلیلی در دست نداریم كه بگوییم تا قبل از عهد صفوی خوردن تریاك یا نوشیدن دم‌كرده برگ خشخاش در ایران متداول بوده است.» تنها در سفرنامه‌های سیاحان اروپایی عهد صفوی است كه نشانه‌هایی از مصرف تریاك به عنوان یك ماده‌مخدر به چشم می‌خورد.
ژان باتیست تاورنیه، ‌سیاح مشهور فرانسوی كه در قرن ۱۷ میلادی چند بار به ایران سفر كرده است، با شگفتی، مشاهداتش از مصرف تریاك در ایران را چنین نوشته است: «تریاك شیره خشخاش است كه تا سرپا ایستاده و سبز است، از پوست آن جدا استخراج می‌كنند و بعد حب كرده و می‌خورند.
  به اندازه سر سنجاقك بعد زیاد می‌كنند تا نصف فندق می‌رسد، آن وقت دیگر جرات نمی‌كنند، ترك كنند» اما او از كشیدن تریاك چیزی نمی‌گوید. اهالی اصفهان اما با نوشیدن آب كوكنار، كه جوشانده همان كوكنار یا برگ خشخاش است یك بار دیگر تاورنیه را انگشت به دهان كرده‌اند:«... مشروب دیگری هم هست كه آن را آب كوكنار می‌گویند... خانه‌های مخصوص برای این كارهست كه كوكنارخانه می‌گویند. طالبان این مشروب در آنجا جمع می‌شوند و حالات آنها واقعا تماشایی است. 
چون به واسطه كیف این شربت هركدام چه شكل و قیافه‌ای پیدا می‌كنند و چه حركات مضحكی از آنها سر می‌زند، قبل از خوردن شربت همه باهم می‌جنگند و فحاشی می‌كنند اما بعد از خوردن كوكنار و بروز كیف همه با هم صلح می‌كنند به یكدیگر تعارف می‌كنند، حكایت و افسانه می‌گویند و خلاصه تمام حركاتشان و اقوالشان مضحك می‌شود.»
 در ادامه او از نوشیدنی مخدر دیگری هم سخن گفته است، «بنك كه از برگ شاهدانه می‌گیرند و ادویه دیگری هم داخل آن می‌كنند كه هركس بخورد به حال جنون افتد.» راوندی احتمال می‌دهد كه خوردن تریاك و نوشیدن آب كوكنار سوغات سربازانی بوده كه به جنگ عثمانی رفته‌اند چرا كه این عادت میان سربازان ترك متداول بوده است. در آن زمان مردم اعتقاد داشته‌اند كه خوردن شیره كوكنار (تریاك) انسان را دلیر و نترس می‌كند.
 تریاك عهد صفوی كه خورده می‌شده میانه‌ای با زغال و آتش نداشته، تركیبی بوده از شیره كوكنار با هل، جوز هندی، دارچین، زعفران و عنبر كه در دوران سلطنت شاه تهماسب اول به عنوان یك تنقل متداول شده است.
 تریاك وسیله خودكشی هم بوده است، همانطور كه فدائیان حسن صباح تكه‌ای تریاك، برای روز مبادا و فرار از شكنجه و داغ و درفش با خود به ماموریت می‌بردند، در عهد صفویه هم به شهادت شاردن، دیگر سیاح مشهور آن دوره، ایرانیان ناامید با بلعیدن حبی درشت از تریاك و كمی هم سركه خود را خلاص می‌كردند. كار تریاك خوردن به جایی می‌رسد كه شاهزادگان دربار صفوی در جیب تریاك دان زرین می‌گذاشتند تا حین كار و گردش روزانه مصرف كنند. تا آنكه در سال ۹۶۳ هجری قمری، اولین مبارزه با تریاك در تاریخ ایران اتفاق می‌افتد. شاه تهماسب اول، یك روز صبح شراب‌خواری را قدغن می‌كند و تمام اندوخته تریاك دربار را در آب روان می‌ریزد. اما بعد از پسرش اسماعیل دوم كه روزی ۴۵ نخود تریاك خالص می‌بلعید جانشینش شد. اما شاه سوم صفوی را همین حب‌ها به كشتن دادند، نزدیكانش، حب‌ها را به زهر آلودند و شاه یك روز صبح دیگر از خواب برنخواست.
 شاه عباس، جدی‌ترین مبارزه را با تریاك آغاز كرد، او كه به انظباط ارتش خود علاقه داشته، نوشیدن آب كوكنار و تریاك خوردن را قدغن كرد.
 او در سال دهم سلطنتش داشتن ریش را ممنوع كرد و یك سال بعد تمامی كارمندان تریاكی دربار را تصفیه كرد.
  راوندی می‌گوید كه دود كردن تریاك تا زمان شاه عباس هنوز در ایران معمول نبوده است. شاه عباس در روز دوم جمادی الثانی سال ۱۰۳۰ هجری قمری نوشیدن آب كوكنار را هم قدغن كرد و پس از آن هركس كه در اصفهان آب كوکنار  خورد در جا كشته شد و سرانجام شاه عباس به مبارزه با قلیان پرداخت كه آن زمان تازه رواج یافته بود.
  پس از آن در نقطه‌ای نا معلوم در تاریخ، تریاك كشیدن هم باب می شود و بافور به عنوان محبوب ترین وسیله برای دود كردن تریاك متولد می‌شود.
 تا آنكه سال‌ها بعد از مرگ شاه عباس، جعفر شهری در تهران قدیم از شیوع اعتیاد به تریاك در تهران می‌گوید: «...تا آن حد كه از هر ۱۰ تن اجتماع بالغ یك محفل لااقل هشت تن آنان مبتلای به آن بودند كه چه از راه كشیدن و چه از راه خوردن باید استعمال كنند.» اشعاری ساخته می‌شود برای خاكسترنشینانی كه زندگی بر سر تریاك گذاشته بودند «نظام دوله مافی دو صد كرورش بود/ شده سپور سر لاله‌زار ای تریاك!» تا قبل از سال ۱۳۲۶، كشت و تولید و خرید و فروش تریاك در ایران آزاد بود.
 شهری می‌نویسد: «نه تنها اعلاترین آن به نازل‌ترین قیمت به طور آزاد در اختیار همگان بود، بلكه دولت‌ها خود نیز مشوق مردم می‌شدند كه سوخته آن را به دو برابر قیمت خود تریاك خریداری می‌كردند!» و این شده بود منبع درآمد مردم. این وضع ادامه یافت تا آنكه در سال ۱۳۲۶ دولت انحصار خرید و فروش تریاك را خود به دست گرفت و اداره مبارزه با تحدید تریاك از دل زمین سربرآورد. در سال ۱۳۳۴ ه. ش قانون منع كشت خشخاش و جلوگیری از مصرف غیرطبی تریاك به تصویب مجلس رسید و بعد هم در سال ۱۳۳۹ یك داروساز ایرانی كه برای تحصیل به آلمان رفته بود، هروئین را كه تازه كشف شده بود، برای ایرانیان سوغاتی آورد.
نصف مردم شبها که میرند خونه فکر می کنند نعشه اند نه بابا خمارند حالیشون نیست
 منبع روزنامه هم‌میهن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.