تجربه توهم با دکسترومتورفان(دکس ) -DXM

تجربه توهم با دکسترومتورفان(دکس ) -DXMما در حال جنگ با مواد مخدر هستیم .ولی نمی دانیم چکار کنیم .
هدف از مقالات این وب لاگ فقط آموزش است و شنا خت دشمن .
مخدری به نام دکسترو متورفان چیست .و چرا در ایران مخدر دکسترومتورفان رایج نشده  است .
یکی از علل عدم رواج استفاده از دکسترو متورفان در ایران عدم شناخت مردم و رسانه ها نسبت به مواد مخدر است .
بیش از 99 در صد وب لاگ ها و سایت های مواد مخدر در ایران نمی دانند که ماده  مخدر دکس همان دکسترو متورفان است و اکثرا این ماده DXMرا در ردیف موادی مثلL.S.D قرار داده و فکر می کنند که یک ماده  مخدر نوظهور و جدید است .
علت این امر را می توان شباهت کلمه  DXM با مخفف دی متیل تریپتامین و یا اکس   دانست .
در واقع دی متیل تریپتامین یک ماده شیمیایی است که اثر مخدر دارد و در گیاهان  می توان انرا یافت .ولی چیزی که  در سایت های مخدر دنیا به نام DXM نگاشته و بحث می شود نه یک فرمول شیمیایی است بلکه مخفف دکسترو متورفان است .
دکسترو متورفان DXM به عنوان یک ماده مخدر در کشورهای غربی به خوبی شناخته شده و ورود ان بوسیله مسافر ممنوع است . 
نشئگی با دکسترومتورفان شبیه نشئگی با کتامین (کتالار)است البته بیشتر سایت های ایرانی نشئگی انرا مشابه با ال اس دی می دانند .
DXT دکسترومتورفان .دی متیل تریپتامین .ماده مخدر دکسترو متورفان .ال اس دی .LSDشناخت دکسترومتورفان . کتامین چیست .نشئگی با کتامین .توهم با کتامین .ساخت کتامین .توهم با ال اس دی DXM
تجربه یکی از دوستان درباره توهم با دکسترومتورفان (دکس )
در یکی از وب لاگ ها تجربه ای از مصرف دکسترومتورفان یافته ام که عینهو براتون کپی کردم و لینک طرف ر ا هم در زیر نوشتم .البته تجربه من تا مرحله دوم تریپ با ایشان یکی بود از مرحله سوم فرق می کرد . البته شاید سن من بیشتر و تجربه ام راجبع توهم بیشتر از ایشان بود . 
گویا  طرف دانشجو بوده و همه اش به فکر پایان نامه اش و سرانجام درسش بوده است .خواندن ان خالی از لطف نیست .
ایشان انفدر شاعرانه درباره این توهمان نوشته که رفتم ۵ تای دیگه شربت دکسترمتورفان  این دفعه با پی بخرم .  
البته خود پسودو افدرین همراه دکسترومتورفان می تواند نوع توهمات را تغیر بدهد و من فقط از نوع دکسترو متورفان بدون پسودو افدرین استفاده کردم .توهماتش بیشتر به توهمات کتامین شبیه بود . 
توهمات ایشان در ابتدا به نوع توهمات ال اس دی شبیه تر است تا توهمات کتامین .البته در مرحله سوم که خود ادم خودشو می بینه از نوع توهمات کتامین و انفاک روح از بدن است که من هم تجربه کردم و زیاد لذت بخش نیست و ترسناک است .  
تجربه یک ایرانی از مصرف مخدر دکسترو متورفان   
این تجربه، به خاطر آن‌که میزان دُز مصرف در آن، قدری بالاتر از حالت شادی‌آوری بوده است، که معمولاً انتظار می‌رود؛ برای افراد دیگری که تجربیات مشابهی داشتند و او این‌ها را برای‌شان تعریف کرده بود، کاملاً غیر منتظره و غیر قابل درک بوده است.

دکسترومتورفان در میزان مصرف کم‌تر از یک شربت، حالتی شادی‌آورانه می‌آفریند که شباهت زیادی به حالتی دارد که از مصرف قرص اکس حاصل می‌شود. (این را می‌توانید در مدخل استفاده‌های غیر درمانی از دکسترومتورفان در ویکیپدیای انگلیسی) بخوانید.

تجربه‌ی من اما، به قدری از این تجربه متفاوت بوده است، که پس از خواندن آن احتمالاً اشتراکی با این تجربه‌ی ذکرشده نخواهید یافت.
من این تجربه را چهار سال پس از شنیدن آن‌چه دوست‌ام تعریف کرده بود و ودر تابستان هم‌این امسال داشت‌ام.
این‌جوری نگاه‌ام نکنید، من سیگار هم نمی‌کشم.

شب‌آن‌گاه یک روز تابستانی از خواهرم خواستم که دو شربت دکسترومتورفان-پی برای من تهیه کند. یکی از آن‌ها البته این پسوند "پی" را نداشت و به همین دلیل، هنگام مصرف، مقدار زیادی از آن بلافاصله برگشت شد (روم به دیوار-بی‌‌ادبی است). بنابراین، من از میزان دقیق آن‌چه مصرف کردم اطلاع درستی ندارم و نمی‌دانم دُز مصرفی من چه‌قدر بوده است.
فقط یادم هست، اولی که کاملاً جذب شد، دکسترومتورفان-پی بود و آن را ساعت 11 شب خوردم. و دومی که مقدار زیادی از آن جذب نشد، دکسترومتورفان (خالی) بود و آن را 6 صبح به زور به خودم نوشاندم.
در این فاصله من خواب نرفتم و حرف‌های زیادی در ذهن من گذشت.
با این وجود، ابداً آن حالت شادی آوری که غالباً در وصف افراد مصرف‌کننده‌ی این چیزها به‌کار می‌رود هرگز در من ایجاد نشد. به عکس، گرایش به آیات انجیل، قران، شعر حافظ و دیگر فضاهای فکری‌ای که قرابت خاصی با حالات عرفانی من داشت، که مدت‌ها بود از آن‌ها فاصله داشتم، در من قوت گرفت. چون از دوستم شنیده بودم که در این شرایط درک متفاوتی از موسیقی نواخته شده به‌وسیله‌ی گروه پینک‌فلوید خواهم داشت، آن را آوردم و گوش کردم؛ ولی هیچ رغبتی به آن حس نکردم.

تا صبح‌گاه بیداری‌ای مطلق، همراه با راه‌رفتن‌های فراوان که اندکی "لم و لو"گی را هم در خود داشت، وجه غالب حالات من بود.

ساعت ده صبح بود که مدتی کوتاه، آن تجربه‌ی خاص حاضر شد. با بستن چشمان. تصاویری پیش آمدند، که در حالت عادی هرگز در حضور ذهن ادراکی، خود را نزد بینایی من حاضر نمی‌کردند.
تصاویر معمولا با یک دالان بزرگ آغاز می‌شدند . 

که از میان دالانهای فراوان، رسماً توسط ناخودآگاه من، انتخاب می‌شدند و گاه با یک سرعت ماشینی یا چیزی فراتر (حدود 400 کیلومتر در ساعت) به پیش می‌رفتند و تقریباً چیزهایی را نشان می‌دادند که بطناً آرزوی دیدن بسیاری از آن‌ها را داشتم.  
گاهی از جاده‌هایی رد می‌شدیم که پر از درخت بود حاشیه‌اش و من حتا تابلوهای کنار راه را می‌دیدم، با وجود این‌‌که به سرعت از کنارشان عبور می‌کردیم.
کاملاً برای من واضح بود که این تصاویر با آن‌چه در خواب مشاهده می‌شوند و ناواقعی بودن‌شان، و وجوه متناقض‌شان اظهرمن‌الشمس است، متفاوت است. در تصاویر مربوط به خواب هیچ کجا یک نام آشکار بر جاده‌ای دیده نمی‌شود و هیچ تمرد آشکاری از گذشته‌(ی من و آن مکان‌هایی که تسلط فراوانی به آن‌ها داشتم)، وجود نداشت.
اما در این‌جا تصاویر به وضوح متفاوت بود و نام خیابان‌ها به وضوح به زبان‌های نزدیک به اروپای شرقی، آلمانی، فرانسوی و در یکی از موارد انگلیسی (مربوط به یک مکانی در امریکا) بود.
من پایان‌نامه‌ی خودم را دیدم. صحافی شده. البته شک دارم که همین پایان‌نامه‌ی امروزین‌ام باشد، 

 با این حال در آن روزها من هنوز بیش از 80 صفحه از پایان‌نامه‌ام را ننوشته بودم و آنچه می‌دیدم یک پایان‌نامه‌ی قطور 200 صفحه‌ای بود و می‌دانستم که آن را من نوشته‌ام.

چیزهای دیگری هم بود که از بعضی وضوح روشنی در ذهن من هست و از بعضی نیست. اما مهم‌ترین و عجیب‌ترین آن‌ها رویارویی با خودم بود. من خودم را دیدم، در حالی که تا حدود زیادی پیر بودم و در انتهای یک دالان، در جایی که پشت یک میز، قفسه‌ای از کتاب‌ها قرار داشت، کنار میز نشسته بودم و یک خنده‌ی آرامش‌بخش، همراه‌ام بود.  

کاملاً و آشکارا، آن‌که می‌دیدم خودم بودم و درک واضحی نسبت به این موضوع داشتم.

در مقاله‌ی مهمی که در این زمینه نوشته شده است، و من آن را پس از این تجربه خواندم، نوشته شده که مصرف معادل 4/5 شربت دکشترومتورفان، که حالت 4 نامیده می‌شود،  

به تجربیات برون بدنی(برونفکنی انفاک روح از بدن  ) می‌انجامد.  
یعنی حالتی که شما می‌توانید خود کنونی‌تان را ببینید. از بیرون بدن‌تان. و در کنارش تجربیاتی که فرد حس می‌کند شبیه به تجربیات وحیانی است.
حالت من البته هرگز چنین نبود و همه‌ی توصیفاتی که از حالت شماره‌ی 2 در این مقاله صورت گرفته بود با تجربیاتی که من داشتم تطبیق داشت. چیزی بیش از حالت یک‌ام و کم‌تر از حالت سوم. با این حال توصیفات جزئی در هر موردی تفاوت‌های بارزی با موارد دیگر داشت. 

در ارتباط با .مخدر دکسترومتورفان .توهم با دکس .توهم با دکسترومتورفان .نشئگی با دکس .نشئگی با دکسترومتورفان .شربت ضد سرفه نئشه می کند  

Dextromethorphan - Wikipedia, the free encyclopedia

opium.site: مصرف حشیش با دکسترومتورفان و دگزامتازون سوپر توهم ...

opium.site: تجربه مرگ و خروج روح از بدن با کتامین(کتالار ) -K-hole

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.