نامه يك معتاد به خانواده اش

نامه يك معتاد به خانواده اش
من یک معتاد هستم و به کمک تو احتیاج دارم.

به من نصیحت نکن، سرزنشم مکن، تنبیهم نکن. تو از دست من عصبانی نبودی، اگر من بیماری قند و یا سل داشتم. اعتیاد هم یک نوع بیماری است.
مواد مرا دور نریز، چون این وقت تلف کردن است، من همیشه راهی پیدا خواهم کرد که بیشتر پیدا کنم.
اگر تو با سخنانت به من حمله کنی، باعث خواهد شد من دلیل دیگری برای احساس بدی که نسبت به خود دارم، داشته باشم.
من به اندازه کافی از خودم تنفر دارم، نگذار که اضطراب و نگرانی تو باعث شود، کارهائی برای من انجام دهی که من می بایست خودم برای خود انجام دهم.
قولهای مرا قبول نکن، طبیعت بیماری من باعث می شود که به قول و قرارهایم عمل نکنم، حتی اگر قصد اجرای آنرا دارم.
تهدیدهای بدون عمل نکن، اگر تصمیم گرفتی به آن عمل کن، هر حرفی که من به تو می گویم را باور مکن، ممکن است که دروغ باشد.
رد کردن واقعیت ها، یکی از اثرات بیماری من است. مگذار من از تو به هیچ وجه استفاده کنم. اشتباهات مرا روپوشی مکن، سعی نکن که مرا از تاثیرات اعتیادم نجات دهی.
به من دروغ نگو. پول مخارجم را نده، مسئولیتهایم را به گردن مگیر، این کار تو احتمال اینکه من بدنبال کمک بروم را کم می کند.
تا زمانی که تو یک راه فرار از مشکلات و مسئولیت هایم را برایم می گذاری، من قبول نخواهم کرد که مشکلی بنام اعتیاد دارم.
من شما را دوست دارم

opium.site: خاطرات یک معتاد به ماده مخدر ...

opium.site: خاطرات کراکی من (مقدمه بخش اول ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.