در سپتامیر سال 2007 من با جنیفر ازدواج کردم
من در همان ابتدا عاشق چشمان قهوه ای رنگ او شده بودم و در نهایت عشق او را دوست داشتم
در شروع زندگی احساس می کردم من خوشبخت ترین مرد جهان هستم
او زن رویاهای من بود
5 ماه بعد جینفر مبتلا به سرطان سینه شد
ما در ابتدا با هم عهد کرده بودم که هیچ چیز نباید بین ما جدایی افکند و عشق ما را به تباهی بکشاند
زمانی که درمان جنیفر شروع شد من گفتم عزیزم هیچ چیز نمی تواند در عشق بین ما خللی وارد کند حتی سرطان
زمانی که دردهای جینفر شروع شد او به من می گفت عزیزم فقط به من نگاه کن تا دردهایم کمتر شود
بعد از مدتی عوارض سرطان در همسرم اغاز شد
موهایش ریخت و با واکر راه می رفت
Throughout our battle we were fortunate to have a strong support group but we still struggled to get people to understand our day-to-day life and the difficulties we faced.
جنیفر چهار سال با سرطان جنگید و تحت درمان های پزشکی بود او در سال اخر دیگر قادر به حرکت بدون استفاده از واکر نبود
صورت و چهره او تغییر کرد
اما من هنوز او را دوست داشتم عاشقش بودم
او چهره زیبایش را از دست داده بود
اما من عاشقش بودم و او را در مبارزه با بیماری سرطان پستان تشویق می کردم
درد ها ی او هر روز بیشتر می شد
تا انکه
روز خدا حافظی فرا رسید
عشق من جنیفر بعد از مبارزه ای طولانی با سرطان به ارامش رسید و به ابدیت پیوست
جای او دراین دنیا خالی است
اما عشق او در قلب من جاودانی است
The Battle We Didn’t Choose: Capturing My Wife’s Fight With Breast Cancer
من در همان ابتدا عاشق چشمان قهوه ای رنگ او شده بودم و در نهایت عشق او را دوست داشتم
در شروع زندگی احساس می کردم من خوشبخت ترین مرد جهان هستم
او زن رویاهای من بود
5 ماه بعد جینفر مبتلا به سرطان سینه شد
ما در ابتدا با هم عهد کرده بودم که هیچ چیز نباید بین ما جدایی افکند و عشق ما را به تباهی بکشاند
زمانی که درمان جنیفر شروع شد من گفتم عزیزم هیچ چیز نمی تواند در عشق بین ما خللی وارد کند حتی سرطان
زمانی که دردهای جینفر شروع شد او به من می گفت عزیزم فقط به من نگاه کن تا دردهایم کمتر شود
بعد از مدتی عوارض سرطان در همسرم اغاز شد
موهایش ریخت و با واکر راه می رفت
Throughout our battle we were fortunate to have a strong support group but we still struggled to get people to understand our day-to-day life and the difficulties we faced.
جنیفر چهار سال با سرطان جنگید و تحت درمان های پزشکی بود او در سال اخر دیگر قادر به حرکت بدون استفاده از واکر نبود
صورت و چهره او تغییر کرد
اما من هنوز او را دوست داشتم عاشقش بودم
او چهره زیبایش را از دست داده بود
اما من عاشقش بودم و او را در مبارزه با بیماری سرطان پستان تشویق می کردم
درد ها ی او هر روز بیشتر می شد
تا انکه
روز خدا حافظی فرا رسید
عشق من جنیفر بعد از مبارزه ای طولانی با سرطان به ارامش رسید و به ابدیت پیوست
جای او دراین دنیا خالی است
اما عشق او در قلب من جاودانی است
The Battle We Didn’t Choose: Capturing My Wife’s Fight With Breast Cancer
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.