مبارزه با موادمخدر اولويت نخست پس ازجنگ بود / چگونه سریال آینه عبرت ساخته شد


مختار کلانتری دبیر سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر در دهه 60 :

مبارزه با موادمخدر اولويت نخست پس ازجنگ بود / چگونه سریال آینه عبرت ساخته شد

در اروپا اگر فردی بخواهند 5 هزار دلار جا به جا کند سیستم بانکی و اداره مالیات شان ورود می‌کند و بلافاصله استعلام می‌کنند که آن فرد مالیات پول را پرداخته است یا نه و این پول از کجا آمده است. یعنی دقیقا باید منابع مالی افراد مشخص باشد، به همین دلیل منابع درآمدی افرادی را که در بحث قاچاق هستند، می‌توانند شناسایی کنند. اما در کشور ما متاسفانه این طور نیست
مختار کلانتری در کنار شهید صیادشیرازی در مجلس
كليدملي - فریبا رحمانی: شاید فکرش را هم نتوان کرد که در بحبوحه جنگ تحمیلی در ایرانی که انقلاب نوپایی در آن رخ داده بود، افرادی پیدا شوند که در کنار جنگ و جبهه دغدغه دیگری هم داشته باشند. دغدغه‌ای که فریاد مادران ایران را برآورده بود. حشیش، تریاک و هروئین مواد مخدری که به گفته مختار کلانتری دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال‌های 1367 و 68 بسیاری از خانواده‌ها را متلاشی کرده بود. این جای کار هم شاید تصورش کمی سخت باشد که دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر خود دوربینی را از خارج از کشور تهیه کند و در اختیار کارگردانی قرار دهد و در نتیجه به ساخت سریال «آیینه عبرت» منتهی شود. کلانتری می‌گوید: «در سال‌های 67 و 68 که تقریبا اوج اقدام‌های ما بود، آمارهای دقیق آن زمان نشان داد که 80 درصد هم توزیع و هم مصرف مواد مخدر کاهش پیدا کرد. حتی برای نخستین بار من پیشنهاد دادم که معتادان کار اجرایی انجام دهند. طرح حرم تا حرم را مطرح کردم که کنار جاده‌ها درخت بکارند و ما به آنان در ازای این کار پول پرداخت کنیم.» مختار کلانتری 60 ساله و بازنشسته است. او همزمان با مسئولیتش به عنوان دبیر ستاد مواد مخدر در اواخر دهه 60 و دوران نخست وزیر میرحسین موسوی، قائم مقام فرمانده کل کمیته‌های انقلاب اسلامی بود. کلانتری در سال 1369 به پيشنهاد حجت الاسلام نوري وزير كشور و موافقت رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده كل كميته انقلاب اسلامی منصوب شد. مشروح گفت‌وگوی خبرنگار کلید ملی با مختار کلانتری درباره دلایل توفیق مبارزه با مواد مخدر در اواخر دهه 60 از نظرتان مي گذرد.

*آقای کلانتری شما به عنوان یکی از پایه‌گذاران ستاد مبارزه با مواد مخدر شناخته می‌شوید. چه انگیزه و علتی باعث شد در اوخر دهه 60 دنبال تشکیل این ستاد باشید؟
در ابتدا من در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودم و بعد به کمیته انقلاب منتقل شدم. زمان جنگ بود و همه اولویت‌ها با جنگ بود اما در بین این مسائل ما گزارش‌هایی داشتیم که میزان توزیع و مصرف مواد مخدر در کشور حاد شده است و بسیاری از خانواده‌ها از این موضوع گلایه دارند. یکی از دوستان ما به نام آقای فوادیان که در رادیو مسئولیت داشتند مانند شما اطلاعاتی درباره مواد مخدر از من خواستند، من نیز اطلاعاتی را جمع آوری کردم البته اطلاعات من در آن برهه کم و بیش درون مرزی بود اما سعی کردیم اطلاعات را از خارج از مرز دریافت کنیم. بعد از جمع آوری اطلاعات حدود 10 برنامه رادیویی در این رابطه داشتیم و هم این که شماره تلفنی را اعلام کردیم که مردم بتوانند از طریق آن اطلاعات یا اگر نظری دارند به ما بدهند. آن 10 برنامه رادیویی در وحله اول برای خود ما بسیار کارساز بود و من دیدم تا چه اندازه خانواده‌ها و به خصوص مادرها از مواد مخدر آسیب دیده‌اند چقدر مواد مخدر خانواده‌ها را متلاشی می‌کند. این کار به ما انگیزه بیشتری داد در عین حال دیدیم با این روندی که قوه قضاییه و دادگاه ها فعالیت دارند و به هر نحوی تصمیم می‌گیرند اما نتیجه‌ای نمی‌گیریم و خروجی کار صفر بود. در نتیجه اعلام کردیم که باید یک کار فراگیر انجام بگیرد هم قانون اصلاح شود و هم کاری فراملی. درواقع انگیزه‌های اولیه ما این بود که دیدیم همه مردم درگیر این موضوع هستند و خواهانند که مبارزه‌ای جدی با مواد مخدر صورت بگیرد.
*یعنی استارت اولیه تشکیل این ستاد با یک برنامه رادیویی و اطلاعاتی که شما از مردم دریافت کردید زده شد؟
تا حدودی بله. ما روی قانون کار کردیم و من اطلاعات مواد مخدر را جمع آوری کردم. البته آن زمان بیشتر درگیری ما بر سر مواد مخدری مانند هروئئین، تریاک و بعد حشیش بود در حالی که در آمریکا و اروپا آن زمان کوکایین مطرح بود. به هر حال این موضوع را مطرح کردیم که این مواد مخدر که در داخل تولید نمی‌شود و به طور قطع از خارج به ایران می‌آید اما این مبادی ورودی کجاست؟ بنابراین ما به سراغ کشورهای خارجی رفتیم و دیدیم که به اصطلاح مراکزی با عنوان مثلث طلایی در آسیا، هلال طلایی در افعانستان و پاکستان است و البته آمریکای جنوبی که به ما ارتباطی نداشتند. این سه مرکز عمده تولید مواد مخدر بود با مافیای قدر و تشکیلات آن چنانی که برای توزیع مواد مخدر در جهان ایجاد کرده بودند. اما ایران در این زنجیره حلقه کوچکی بود. به هر ترتیب ما اطلاعاتمان را جمع آوری کردیم در کالک آوردیم که در داخل قاچاقچیان چگونه وارد می‌شوند و به چه نحوی مواد مخدر که از مرز بیاید ایران حمل می‌شود و اصلا عوامل این افراد چه کسانی هستند. برای نمونه یکی از مسیرهای آنان کویر بود که این کویر ما از نزدیک مرز است تا ورامین، ابهام ما این بود که چگونه مواد مخدر بدون امکانات به داخل وارد می‌شود. ما تمام این اطلاعات را جمع آوری کردیم و من به خاطر دارم که تمام این اطلاعات را به تمام مسئولان از سران قوا تا نمایندگان مجلس و ائمه جمعه ارایه کردم تا آقایان در جریان قرار بگیرند که مواد مخدر فقط آن چیزی نیست که سر کوچه می‌بینند که چند گرم مواد رد و بدل می‌شود. ما نشان دادیم که ریشه این مساله از کجاست و به کجا باز می‌گردد. اینکه چه مافیاهایی در کار هستند، چه ثروت‌هایی از این طریق به دست می‌آورند و چه منابع مالی عظیم در گردش است. نهایتا با اطلاعاتمان به مجلس رفتیم.
*اما گویا در مجلس به مرحله تصویب نرسید؟
بله ما زمانی که به کمیسیون قضایی مجلس سوم اطلاعت مان را ارایه کردیم دیدیم اتفاق نظری وجود ندارد. حتی برخی معتقد بودند با احکام ما نمی‌توان مبارزه‌ای انجام داد و برخی نسبت به مواد مخدر حلیت قائل بودند. البته تا اندازه‌ای درست بود؛ چرا که مثلا تریاک در داروسازی و بیشتر قرص‌های کدئین‌دار استفاده می‌شود. در هر حال ما متوجه شدیم از طریق مجلس نمی‌توانیم به نتیجه برسیم به آقای شوشتری که بعدا رئیس دادگستری شد، رئیس کمیسیون قضایی مجلس بودند نیز نظرهای خوبی ارایه کردند و من از آن هااستفاده کردم. نهایتا ما تمامی اطلاعات را به مجمع تشخیص مصلحت نظام بردیم و خیلی سریع به تصویب رسید. البته نظرهایی که آن زمان مسئولان داشتند متفاوت بود. برخی اعتقاد داشتند اصلا کار قضایی و انتظامی درست نیست و ما باید کار فرهنگی انجام دهیم تا مردم آگاه شوند اگر مردم آگاه شوند قطعا مردم مواد مخدر مصرف نمی‌کنند. مثل این بود که شما در مغازه‌ای زهر بفروشی چون مردم می‌دانند کشنده است و هیچ گاه آن را نمی‌خرند درواقع تاکید آنان این بود که مواد مخدر نیز این چنین است. اما تعداد دیگری بیان می‌کردند که مگر نمی‌گویید مواد مخدر از خارج می‌آید و در داخل کاشته نمی‌شود پس بیایید جلوی توزیع را بگیرید؛ نه کار فرهنگی نیاز دارد نه کار کار قضایی. برخی هم معتقد بودند که در برخی کشورها مانند مالزی و عربستان قوانین خوبی وجود دارد که تاثیرگذار هم است فقط هم از طریق قانون، قوه قضاییه و اجرا است که توانستند مواد مخدر را ریشه کن کنند. این سه نظر به طور مشخص میان مسئولان وجود داشت. تا اینکه قانون تشکیل ستاد مبارزه با مواد مخدر ابلاغ شد. آن زمان آقای حجت‌الاسلام و المسلمین زرگر که مسئول مبارزه با مواد مخدر تهران بودند به من گفتند که شما می‌دانید که نظر من درباره مبارزه با مواد مخدر چیست، (یعنی نظراتش کمی تند بود)، این قانون را قضات اجرا نخواهند کرد چون از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، من توصیه‌ام این است که این قانون را به رئیس قوه قضاییه آقای موسوی اردبیلی ارایه کنید تا امضا، تاييد و به تمام دادگاه‌ه ابلاغ کنند. چرا که قوت بیشتری به قانون می‌دهد و قضات راحت‌تر می توانند حکم دهند. ما نظراتی هم که گرفتیم دیدیم که اگر و اما در اجرای قانون وجود دارد. بنابراین تازه ستاد تشیکل شده بود و جناب آقای مهندس میرحسین موسوی هم در راس این ستاد بودند از من خواستند که دبیر ستاد باشم. آن زمان قائم مقام فرمانده کل کمیته‌ها هم بودم. در اوایل کار به آقای موسوی گفتیم که چنین مسائلی درباره اجرای قانون مطرح است برای این که درست اجرا شود چه اقدام‌هایی باید صورت بگیرد که ایشان گفتند باید با سایر دوستان نیز مشورت کنیم. نهایتا به این رسیدیم که باید سمیناری برگزار و تمامی زیر مجموعه‌های اعضای ستاد را در آن سمینار دعوت و دوباره همه را توجیه کنیم تا هماهنگی بیشتری برای اجرای قانون فراهم شود.
*اعضای ستاد از چه کسانی بودند؟
در راس ستاد برای اولین بار نخست وزیر قرار می‌گرفت. وزیر اطلاعات، وزیر کشور، فرمانده کل کمیته‌های انقلاب اسلامی به عنوان مجری انتظامی، رئیس سازمان صدا و سیما، رئیس سازمان زندان‌ها و دادستان کل انقلاب اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر بودند که زیر مجموعه تمام آن ها را به سینماری که در تالار رودکی برگزار شد دعوت کردیم. تمامی سران آمدند سخنرانی کردند و من هم گزارش مبسوطی که از افغانستان و پاکستان و دره خیبر و لابراتوارهایی که هروئین درآن جا تولید می‌شد با فیلم و آمار ارایه کردم. در پایان سمینار دیدیم تمامی مسئولان آمادگی دارند تا این قانون اجرا شود و بلافاصله بعد از سیمنار نیز اولین حکم را دادگاه بیرجند بر اساس این قانون صادر کرد و حکم هم به تایید شورای عالی قضایی رسید و مجرمان مواد مخدر محکوم و مجازات شدند.
*تمامی نشست‌ها با حضور تمامی اعضای برگزار می‌شد؟ یعنی مانند امروز نبود که حتی نشست‌ها به طور مداوم برگزار نمی‌شود.
جناب آقای میرحسین موسوی به شدت بر مبارزه با مواد مخدر حساس بود. نشست‌های هفتگی تشکیل می‌دادند و یادم است که برخی اعضا اگر می‌خواستند قائم مقام یا فردی به جای خود برای حضور در نشست‌ها معرفی کنند، آقای موسوی می‌گفتند اگر نمی‌توانید در نشست‌ها شرکت کنید کسی را به جای خود نفرستید. در واقع اجازه نمی‌دادند که سطح کار پایین بیاید. به شدت مباحث مربوط به ستاد را دنبال می‌کردند و از ما می‌خواستند فیدبک و خروجی نشست‌ها را به ستاد گزارش دهیم. ما موظف بودیم هر هفته که جلسه تشکیل می‌شد نتیجه تصمیم‌های ستاد را در جلسات منعکس کنیم که چقدر توزیع مواد مخدر کاهش پیدا کرده است. درواقع کار پیشرفت بسیار خوبی داشت.
*تاکید و تمرکز شما برای مبارزه مواد مخدر در آن زمان تنها بر اجرا بود یا کار فرهنگی هم صورت می‌گرفت؟
ما بر سه بعد انتظامی، قضایی و فرهنگی و تبلیغ تاکید داشتیم که در دو بعد اول پیشرفت خوبی حاصل شد اما در اوایل کار در بعد فرهنگی مشکل داشتیم و با صدا و سیما چالش پیدا کردیم. ما بیان می‌کردیم که همزمان با کار اجرایی، کار تبلیغی صورت نمی‌گیرد. دوستان ما در صدا و سیما به هر دلیلی آمادگی تبلیغ نداشتند و بعضا می‌گفتند که ما نمی‌توانیم که فیلم وافور و منقل نشان دهیم. همان زمان من ناچار شدم با اجازه ستاد دوربین یوماتیک از طریق نخست وزیری از خارج از کشور وارد کردم و به دوست عزیزمان آقای شاه محمدی که الان هم فعالیت هنری دارد برای ساخت فیلمی با مضمون مواد مخدر دادم.
*که درواقع سریال آیینه عبرت ساخته شد.
بله. از آقای شاه محمدی خواهش کردیم که با ستاد همکاری کند و سربازی‌اش را در همین جا بگذارند. ما نیز تمامی تجهیزات را در اختیار تیم فیلم سازی قرار دادیم. سریال آینه عبرت ساخته شد که بسیار هم موفق بود. همزمان با ساخت این سریال، منابع مالی نیز در اختیار آقای طباطبایی که مجریان تلویزیون قرار دادم برای ساخت فیلم کلاغ که ساخته و در صدا و سیما پخش شد. صدا و سیما هم متوجه شد که زمینه تبلیغ هم وجود دارد و این طور نیست که فقط بخواهند وافور و منقل نشان دهند. در واقع سریال آینه عبرت هم مجموعه‌ای ماندگار شد و بعد از آن هم شما ندیدید که در آن سطح و تاثیرگذاری فیلمی در این زمینه ساخته شود. آقای دینی هم که از نیروهای روابط عمومی ستاد بود بعد از آینه عبرت دیگر برای خودشان بازیگری شده بود. آن بخش تبلیغی کار هم همزمان به شدت دنبال می‌شد.
*آماری هم از میزان مصرف مواد مخدر و یا کاهش آن پس از تشکیل این ستاد به دست آمد؟
بله تمامی اسناد آمار و اطلاعات ما همجنان وجود دارد. در سال‌های 67 و 68 که تقریبا اوج اقدام‌های ما بود، آمارهای دقیق آن زمان نشان داد که 80 درصد هم توزیع و هم مصرف مواد مخدر کاهش پیدا کرد. حتی برای نخستین بار من پیشنهاد دادم که معتادان کار اجرایی انجام دهند. طرح حرم تا حرم را مطرح کردم که کنار جاده‌ها درخت بکارند و ما به آنان در ازای این کار پول پرداخت کنیم. این را شروع کردیم الان هم بخشی از درختکاری میدان جهاد تا حرم امام خمینی (ره) توسط همان معتادها انجام شد. این کار را ما شروع کردیم اما تعطیل شد و از طریق جهاد سازندگی ادامه پیدا کرد. این اتفاق در آن زمان افتاد. تا این که بعد از اواخر سال 68 که قانون اساسی تغییر کرده و نخست وزیری منحل شده بود و رئیس جمهوری جدید که آمد، نظراتش کاملا متفاوت بود و مسیر کار به گونه دیگری طی شد.
*یعنی روندی که شما طی کردید به یک باره متوقف شد؟
بله کاملا متوقف شد.
*روند جدید باعث پیشرفت مسیری که شما پایه‌گذاری کرده بودید شد یا این که ثابت ماند؟
آن زمان یک دیدگاه این بود که باید به شدت با مواد مخدر مبارزه و مقابله کرد. و قاچاقچیان باید مجازات شوند و با معتاد هم به عنوان مجرم نه بیمار برخورد کرد. حتی من به خاطر دارم که معتادان هروئین را هر قدر بردیم ترکشان دادیم نتیجه‌ای نگرفتیم و دوباره به اعتیاد روی می آوردند. آن زمان ما معتقد بودیم که معتادان به هروئین نمی‌توانند ترک کنند. به همین دلیل سرمایه گذاری روی آنان خیلی نتیجه نمی‌دهد. همچنين معتقد نبوديم که برخی معتادان هروئین را در برخي جزایر نگه داریم. این بحث‌ها آن زمان مطرح بود که عملی نشد، اما الان روش‌های جدیدی برای ترک اعتیاد آمده است و حتی توسط خود معتادان هم مطرح می‌شود که نتیجه خوبی هم دارد. ولو این که تعدادشان بسیار اندک است اما یک روزنه امیدی است برای معتادان به هرویین یا کراک. آقایان بعدی هم که در ستاد آمدند نظرشان این بود که اعدام کار موثری نیست و کار شل‌تر شد تا این که سطح ستاد تنزل پیدا کرد و دیگر در آن سطح تشکیل نمی‌شود.
*بر اساس گفته‌های شما نتیجه اقدام‌های ستاد مبارزه با مواد مخدر در اوایل تاسیس، این بود که میزان مصرف مواد مخدر 80 درصد کاهش یافته بود.
این آماری نیست که به راحتی بتوان از کنار آن عبور کرد درواقع دورانی که شما مسئولیت داشتید را شاید بتوان دروان طلایی مبارزه با مواد مخدر نامید. اما اواخر دهه 60 کشور درگیر جنگ تحمیلی بود، آیا این مهم برای شما در مبارزه با مواد مخدر مانعی ایجاد نمی‌کرد، درواقع چگونه در بحبوحه جنگ مبارزه با مواد مخدر را نیز پیش بردید؟
ما اوایل کار مشاهده کردیم که همه چیز تحت‌الشعاع جنگ است و ما بودجه یا امکاناتی هم خواستیم اعلام می‌کردند هر چه هست برای جنگ است. کمیته انقلاب اسلامی هم با ورودش به جنگ با چند گردان آغاز شد و بعد به صورت تیپ و نهایتا لشگر روح الله در جنگ حاضر بود. یعنی خود ما تشکیلات مان از جنگ متاثر بود. علت این که ما اصرار داشتیم اگر بخواهد در مبارزه با مواد مخدر توفیقی حاصل شود، حتماً باید کار ملی صورت بگیرد اين بود که ستاد در سطح نخست وزیری تشکیل شود و دادستان کل انقلاب، وزیر کشور و سایر مسئولان در آن حضور داشته باشند. اصلا اصرار ما در آن زمان بر این بود که اگر این ستاد در آن سطح تشکیل نشود چون همه چیز تحت الشعاع جنگ است امکان توفیق ما بسیار ناچیز خواهد بود. آن تصمیم‌گیری اساسی و هماهنگی که بین ارگان‌ها ایجاد می‌شد بسیار موثر بود. نه این که امکانات تاتثیرگذار باشد چرا که امکاناتی لازم نداشتیم. با همان امکانات موجود کار را پیش می بردیم.
*شاید به همین دلیل است که بسیاری معتقدند پیش و اوایل انقلاب بهترین دوران مبارزه با مواد مخدر بود. این نظر بسیار جالب است در عین حال که امروز تجهیزات پیشرفته و زیادی در اختیار نیروی انتظامی و وزارت کشور است اما روز به روز میزان توزیع و مصرف مواد مخدر در کشور افزایش می‌یابد.
ببینید نوع مواد مخدر تغییر کرده است. آن زمان اگر تریاک و هرویین بود، الان شیشه و کراک است. امروز حتی حمل و نقل و نحوه ورود مواد مخدر به داخل هم تغییر کرده است. ما دنبال این بودیم که با افغانستان و پاکستان رایزنی کنیم برای این که مواد مخدری در آن جا تولید نشود. حتی طرح داشتیم که مزارعی را که در افغانستان و پاکستان وجود دارد، منهدم کنیم. در حال حاضر مسئولان خیلی کاری به این مناطق ندارند.
 مثلا بر اساس اطلاعات من مواد اصلی شیشه که آمفتامین است از مرز کردستان و بانه وارد می‌شود. این نکته مهمی است که الان همه چیز با آن زمان فرق کرده است. از سوی دیگر اهمیتی که آن زمان مواد مخدر داشت طبیعی است که امروز آن اهمیت وجود ندارد. آن زمان به عنوان اولویت بعد از جنگ مورد توجه قرار گرفت.
الان تمرکز بر وزارت کشور و نیروی انتظامی است و سایر ارگان‌ها مسئولیت زیادی درباره مبارزه مواد مخدر ندارند.
 از سوی دیگر شیشه جزو مواد مخدر صنعتی است که هر کس در یک آشپزخانه کوچک می‌تواند آن را تولید کند بنابراین نمی‌توان اطلاعات و آمار دقیقی از میزان مصرف و تولید این مواد مخدر به دست آورد.
 در بخش اقتصدای کار سخت تر است اما خود قاچاقچیان مطرح می کنند که مثلا هر کیلو مواد برای ما 10 هزار تومان تمام می شود اما 100 هزار تومان می فروشیم. این ها پول گزافی در مدت اندکی به دست مي آورند و همین باعث می شود که خطر را به جان بخرند.
*یکی از مهم‌ترین مسائلی که البته بیشتر در سال‌های اخیر مطرح مي ‌شود چرخه اقتصادی مواد مخدر است. این که بسیاری از طریق قاچاق مواد مخدر پولشویی می‌کنند و به عنوان ویترین کارشان دست به کارهای اقتصادی به ظاهر قانونی می‌زنند. تا چه اندازه در ایران به این موضوع توجه شده است؟ آیا در آن زمان هم به این موضوع پرداخته می‌شد؟
آن زمان بر اساس قانون تمامی این مراکز شناسایی و اموال آنان مصادره می‌شد. یادم است ستاد اموال زیادی داشت که متعلق به قاچاقچیان بود و در واقع چون با ستاد همکاری می‌کردند اموالشان کلا مصادره می‌شد. در حال حاضر بسیاری از قاچاقچیان خودشان این کار را انجام نمی‌دهند بلکه ممکن است یک واحد مسکونی اجاره و در آن جا شیشه تولید کنند.
 آن زمان کار راحت‌تر از الان بود چرا که پیچیدگی کار بیشتر شده است. البته آمار و اطلاعات دقیق در بخش اقتصادی نمی‌توانستیم ارایه دهیم اما مسلم بود که بعد از اسحله منابع مالی هنگفتی در دنیا روی مواد مخدر می‌چرخد که الان هم صحت دارد. در مورد بحث پولشویی نیز متاسفانه در کشور ما سازوکاری که بتوانیم ثروت کسی را به طور دقیق ارزیابی کنیم نداریم.
 این که درآمد چقدر است یا مالیات پرداخت کرده است یا نه. کشورهای اروپایی بر عکس هستند. در آن جا اگر فردی بخواهند 5 هزار دلار جا به جا کند سیستم بانکی و اداره مالیاتشان ورود می‌کند و بلافاصله استعلام می‌کنند که آن فرد مالیات پول را پرداخته است یا نه و این پول از کجا آمده است. یعنی دقیقا باید منابع مالی افراد مشخص باشد، به همین دلیل منابع درآمدی افرادی را که در بحث قاچاق هستند، می‌توانند شناسایی کنند. اما در کشور ما متاسفانه این طور نیست در واقع اگر یک نفر صد واحد آپارتمان داشته باشد نمی‌توانیم شناسایی کنیم که از کجا منابع مالی خود را تامین کرده و اصلا آیا مالیات داده است؟.
*درواقع اگر همان قانون از کجا آورده‌ای که آقای موسوی مطرح کرد اجرا می شد شاید امروز شاهد این همه فساد اقتصادی نبودیم.
بله همین طور است. البته دولت نیز همین امروز می‌تواند این کار را انجام دهد چرا که ابزارهای زیادی دارد. اما این کار انجام نمی‌شود. همین یارانه‌هایی که پرداخت می‌شود بسیاری از کسانی که از دنیا رفتند یا حتی در ایران نیستند یارانه می‌گیرند. این جای تعجب دارد که ما این قدر کار آماری و اقتصادیمان ضعیف است که نمی‌توانیم کنترل کنیم. این که شما می‌گویید آیا می شود درآمد قاچاقچیان را شناسایی کرد یا نه این موضوع اصلا امکان ندارد البته در کشور ما.
*شما به عنوان دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر شخصا برای ساخت فیلمی با مضمون مواد مخدر اقدام کردید. یعنی مشخص است که تمرکزتان تنها بر بعد انتظامی نبود. با توجه به تجربه شما در زمینه اقدام‌های فرهنگی، ارزیابی‌تان از فعالیت صدا و سیما در زمینه مبارزه با مواد مخدر چیست؟
به نظر من کار به شدت تنزل پیدا کرده است. البته بخش اجرا در حد توان کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی کار مهم است. این که ما بگوییم که چقدر قاچاقچی دستگیر کردیم، چه تعداد اعدام کردیم یا منهدم کردیم همه این ها درست، اما آیا آمار معتادان با میزان توزیع کاهش پیدا کرده است؟ ما می‌بینیم که این اتفاق رخ نمی‌دهد بنابراین چون اتفاق نمی‌افتد به نظر من باید بگوییم که در کار مبارزه با مواد مخدر و کاهش آمار معتادان ناموفق هستیم. من الان توفیقی برای دوستانی که هم قوه قضاییه و هم در نیروی انتظامی بر خلاف تلاشی که می‌کنند نمی‌بینم. من به تازگی به میدان اعدام که باشگاه شهید هرندی آن جا قرار دارد رفتم.
آن جا تشکیلات خیریه‌ای وجود دارد که می‌خواستم با آنان همکاری کنم اما با کمال تعجحب دیدم که در آن پارک عملا افراد مواد مخدر را نه تنها به راحتی توزیع بلکه در ملاء عام و به راحتی مصرف می‌کنند و ترسی از کسی ندارند. این نتیجه کار است. البته تحلیل مسائل اجتماعی پیچیدگی خاص خود را دارد مثلا الان بیکاری یکی از عوامل مهم در روی آوردن به توزیع یا مصرف مواد مخدر است.
*شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که در حال حاضر سطح ستاد مبارزه با مواد مخدر تنزل یافته است. فکر نمی‌کنید یکی از دلایلی نتیجه بیشتر اقدام‌ها در مبارزه با مواد مخدر ناکام است، منفعل بودن ستاد مبارزه با مواد مخدر به عنوان هماهنگ‌کننده سایر ارگان‌ها باشد؟
به اعتقاد من در کشور ما حتی اگر یک ارگان جدی در مبارزه با مواد مخدر جدی باشد، می‌تواند سایر ارگان‌ها را نیز به تحرک وادارد. این را تجربه به من می‌گوید. در واقع یک ارکان به تنهایی نمی‌تواند در مبارزه با مواد مخدر موفق می‌شود، اما به تنهایی می‌تواند همه ارگان‌های ذی ربط را به تحرک وادار كند. به ويژه اگر ارگان موثری مانند وزارت کشور بخواهد این کار را انجام دهد. اما آن همت و انگیزه‌ای را که باید باشد، در آقایان باید ایجاد کرد، اگر آن انگیزه باشد به طور قطع در این زمینه موفق خواهیم بود البته در حال حاضر دوستان ماموریت‌ها و گرفتاری‌های دیگری دارند که نهایتا مبارزه با مواد مخدر در حاشیه قرار می‌گیرد.
*از زمانی که شما مسئولیت مبارزه با مواد مخدر را داشتید تا به امروز مدت زیادی می‌گذرد. نخستین تجربه‌های افراد در به اصطلاح استعمال دود نسبت به امروز چقدر تغییر کرده است. این سوال به این دلیل است که بحث‌های زیادی درباره قهوه‌خانه‌ها مطرح است. این که برخی از کارشناسان بر خلاف مسئولان معتقدند که بستن این مراکز باعث می‌شود تا افراد اگر به دنبال تجربه استعمال دود باشند به در بسته بخورند و به جای غلیان به سراغ مواد مخدر بروند.
ببنید! آن زمان ما کار تحقیقاتی درباره علل گرایش به اعتیاد در جوانان انجام دادیم در این گزارش اطلاعات جالبی به دستمان رسید که حدود 65 درصد جوانان به دلیل کنجکاوی به سمت مواد مخدر می‌روند.
 نکته دوم این بود که تقریبا بیش از 90 درصد معتادان به هرویین اعتیاد خود را با سیگار شروع کردند.
 به نظر من نمی‌توان بدون کار تحقیقاتی در این زمینه نظر داد. نیروی انتظامی می‌تواند این کار را انجام دهد و ایرادی هم ندارد که نتیجه کار را به مردم اعلام کند. مثلا بگویند یکی از مکان های توزیع مواد مخدر قهوه خانه هاستند به همین دلیل این مکان‌ها باید تعیطیل شوند. یا اینکه بیایند سازو کار جدیدی برایش ارایه دهند. اما اینکه یکباره بیایند و بگویند که غلیان تعطیل؛ اما 6 ماه دیگر بگویند آزاد، این حالت بدی در بین ایجاد مردم کرده است به طوری که مردم هم دلیلی برای بستن آن نمی‌بینند.
*در مدارس چطور! این روزها آمارهای وحشتناکی از شیوع مواد مخدر میان دانش‌آموزان به گوش می‌رسد که البته با تکذیت مسئولان مواجه می‌شود، در گذشته هم چنین مواردی بوده است؟
متاسفانه مواد مخدر در مدارس شیوع پیدا کرده است و موضوع قابل انکاری هم نیست. آن زمان ما در مدارس گزارش نداشتیم و خیلی نادر بود اما امروز مساله فرق کرده و حادتر شده است.
*اگر شما بخواهید به عنوان فردی که تجربه زیادی در مبارزه با مواد مخدر دارد راهکاری به مسئولانی که امروز چنین مسئولیتی را بر عهده دارند، ارایه دهید آن راهکار چیست؟
من باز هم تاکید دارم که اگر مسئولان بخواهند در این راه جدی باشند تنها راه آن احیای ستاد مبارزه با مواد مخدر است. اما اولویت، این مساله است که باید پررنگش کنند. باید بر کارهای تحقیقاتی و اطلاعاتی تمرکز شود چرا که این بعد، مهم ترین بعد مبارزه با مواد مخدر است. نیروی انتظامی می‌تواند ورود مواد اولیه را کنترل کند و کار دشواری هم نیست. منتها یک عزم جدی و ملی مانند اوایل می طلبد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.