چرا معضل مواد مخدر را باید جدی گرفت!
محمد حسین پور - درآستانه روز جهانی مبارزه با مواد مخدرقرار داریم ، مسئله ای که انگیزه نوشتن این مطلب را فراهم آورد تا به علل ناکامی ودلایل عدم موفقیت در مبارزه با مواد مخدر بپردازیم .
آنچنان که آگاهیم ایران در همسایگی بزرگترین کشور تولید کننده موادمخدر جهان قرار دارد ، وآنچه که ازاسناد و تحقیقات انجام گرفته بدست می آید حاکیست ، تجارت موادمخدر بعد از قاچاق نفت وسلاح ، سومین تجارت سودآور و درعین حال مرگ آور دنیاست وچون کشور ما در مسیر ترانزیت مواد مخدر به اروپا وسایر کشورهای منطقه قرار گرفته است عامل مهمی در امنیت مرزهای ایران اسلامی به شمار می آید.
سازمانهای بینالمللی فعالیت پلیس ایران در این راستا را تحسینبرانگیز خواندهاند و مدام از موفقیتها شنیدهایم اما سؤال اینجاست که با این همه کشفیات و جانفشانیها و تقدیرها ، پس چرا به نتیجه دلخواه نرسیدهایم، چگونه است که سن اعتیاد پایین آمده و موادمخدر روزبهروز رواج بیشتری پیدا میکند.
تردیدی نیست که مافیای قدرتمند موادمخدر با جدیت جوانان و نوجوانان این مرز و بوم را هدف گرفته و دستهای پنهان از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. اما چگونه برای مبارزه با آن وارد عمل شدهایم؟ تاکنون پیروز میدان این مبارزه با صدها شهید و جانباز و تحمل هزینههای سنگین مالی ما بودهایم یا دستهای پنهان؟
برای پاسخ به این سؤال همین بس که به یاد آوریم تا یکی دو دهه پیش مسئله اعتیاد به ندرت بین دختران ما وجود داشت و اگر هم در خانوادهای مردی معتادآن هم به موادمخدر سنتی مانند تریاک بود ، انگشتنما میشد ولی اکنون موادمخدر به مدارس و دانشگاههایمان هم راه پیدا کرده و آن هم از نوع صنعتی مختلف چنان فراگیر شده است که والدین با نگرانی آینده فرزندانشان را انتظار میکشند!!
عامه مردم عملکرد پلیس را علت وضع موجود معرفی میکنند اما کارشناسان و ماموران مبارزه با موادمخدر من جمله حقیر نویسنده این مطلب نیزکه افتخار 20 سال تمام خدمت در این مسیر را دارم و مستقیما بصورت میدانی درگیر ماجرا بودیم عدمهماهنگی میان سازمانها و نهادهای مسئول درامر مبارزه ، مانند دستگاههای اطلاع رسانی، آموزشی و فرهنگی و درمانی و امثال آن ،که در چهارچوب قانون شرح وظایف هر یک از آنان جداگانه تعریف شده است را علت ناکامیها میدانند.
اگر منصفانه به بحث این پدیده شوم بنگریم ، باید بپذیریم که عملکرد پلیس بهعنوان یکی از سازمانهای درگیرکه وظیفه ذاتی در این زمینه دارد ، بسیار جدیتر از دستگاههای دیگر بوده هرچند که ایده آل نبوده وتا شاخصهای قابل قبول مردم و مسئولین فاصله زیادی وجود دارد .
ضمن اینکه در کنار پلیس نقش شناسایی وهمکاری بی بدیل سربازان گمنام امام زمان (عج) درانهدام باندهای بزرگ مواد مخدر را نباید نادیده بگیریم ، اما از طرفی بهنظر میرسد در وضع قوانین بازدارنده هم دیر وارد عمل شدهایم.
بهعنوان مثال : پس از چند سالی که ماده محرک و روانگردان شیشه خسارات جبرانناپذیری به جامعه وارد آورد و بسیاری از دختران و پسران جامعه ما به آن معتاد شدند نهایتا قانونی وضع شد مبنی براینکه با تولیدکنندگان و توزیعکنندگان این ماده خطرناک جدیتر برخورد شود. درصورتیکه تا پیش از آن اگر فردی اقدام به راهاندازی لابراتوار تولید شیشه میکرد و بهعنوان تولیدکننده بازداشت میشد مجازات بسیار کمی در انتظارش بود.
دقیقا همین ضعف مجازاتها سبب شد تا عدهای پس از دستیابی به فرمول تهیه این ماده خطرناک، اقدام به تولید آن در لابراتوارهای خانگی کنند تا اینکه بالاخره این قانون اصلاح شد. وهم اکنون مجازات آن در ردیف مواد مخدر صنعتی قرار گرفته وقاچاقچیان تاوان بسیار سختی را می پردازند ، و خانه یا کارگاهی که برای تولید یا توزیع آن استفاده شود هم به نفع دولت مصادره خواهد شد . این واقعیت تلخ را باید بپذیریم که در مجموع، دستگاههایی که در راستای مبارزه با موادمخدر وظایف قانونی دارند در انجام مسئولیتهایشان به درستی عمل نکردهاند . در حوزه مقابله با مواد مخدر نیز بحث کمیته های شناسایی اموال که مسئول ضربه زدن به بنیانهای مالی قاچاقچیان مواد مخدربودند تا اندازه نادیده و مورد غفلت قرار گرفت که خود ابزار محکمی بود تا مسئولین محترم قضایی از این طریق اعمال قانون نمایند ، وچندین وچند موارد مشابه که از حوصله این بحث خارج است .
و بهدلیل همین کمکاریها، بسیاری از نوجوانانی که باید آینده جامعه ما را میساختند اکنون آلوده شدهاند. این سرمایههای کشور علاوه بر اینکه توانایی خود برای حضور مؤثر در جامعه را از دست دادهاند ، با ارتکاب جرایم دیگری مانند سرقت و امثال آن ، خساراتی هم وارد میکنند. طبق اعلام سازمان کل زندانها : هماکنون بیش از نیمی از فضای زندانهای کشور بوسیله زندانیانی که به نوعی جرمشان مستقیم یا غیرمستقیم با موادمخدر ارتباط دارد اشغال شده است. معنی و مفهوم این آمار این است که ، سرمایههای ارزشمند اجتماعی مان را از دست دادهایم و هزینههای هنگفتی که باید صرف آبادانی و رشد و توسعه وپیشرفت کشورمان میشد را ، صرف مبارزه با موادمخدر و جرایم مرتبط با آن یا درمان معتادان و نگهداری زندانیان مرتبط با موادمخدر میکنیم . آیا این همان چیزی نیست که دستهای پنهان انتظارش را میکشند و برایش برنامهریزی کرده بودند !!؟
آیا این فرصتی تاریخی برای اسثمار مغزها و استعمار ثروتهای کلان جامعه ما نیست؟
تهدیدکاملا جدی وروشن است ، اما گویا مسئولان وکسانیکه سیاست گذاری این بخش مهم را عهده دار هستند متاسفانه هنوز خیلی آن را جدی نگرفتهاند و گمان میکنند با عنوان نکردن واقعیتها و اجرای طرحهای مقطعی و یکجانبه پلیسی مشکلی حل میشود!
باید پذیرفت که بیتوجهی به برنامه های مربوط به کاهش تقاضا و پیشگیری و ضعفهای بخش مقابله و مبارزه با این بلای خانمان سوز ، جامعه امروزمان را با تهدیدی جدی روبهرو کرده است و پلیس هم قطعا به تنهایی قادر به مبارزه با این معضل نیست.
باید بپذیریم که اگر همچنان فقط به مبارزات یکجانبه پلیسی دلخوش کنیم و بهطور جدی دست در دست هم وارد صحنه مبارزه نشویم ، و دستگاههای عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر به وظایف قانونی خود جامه عمل نپوشانند ، در آیندهای نه چندان دور بحرانی جدی روبهرویمان قد علم خواهد کرد و سایه شوم اعتیاد بر سرخانههای ما سایه می افکند . وذکر این نکته پایانی ضروریست تا همه بدانیم و باور کنیم که ، بیتردید این قصه پرغصه و این دیوشوم اعتیاد، زن و مرد ، پیر و جوان ، دختر وپسر ، فرزند فلان ......و فلان..... را نمیشند!!!
محمد حسین پور - درآستانه روز جهانی مبارزه با مواد مخدرقرار داریم ، مسئله ای که انگیزه نوشتن این مطلب را فراهم آورد تا به علل ناکامی ودلایل عدم موفقیت در مبارزه با مواد مخدر بپردازیم .
آنچنان که آگاهیم ایران در همسایگی بزرگترین کشور تولید کننده موادمخدر جهان قرار دارد ، وآنچه که ازاسناد و تحقیقات انجام گرفته بدست می آید حاکیست ، تجارت موادمخدر بعد از قاچاق نفت وسلاح ، سومین تجارت سودآور و درعین حال مرگ آور دنیاست وچون کشور ما در مسیر ترانزیت مواد مخدر به اروپا وسایر کشورهای منطقه قرار گرفته است عامل مهمی در امنیت مرزهای ایران اسلامی به شمار می آید.
سازمانهای بینالمللی فعالیت پلیس ایران در این راستا را تحسینبرانگیز خواندهاند و مدام از موفقیتها شنیدهایم اما سؤال اینجاست که با این همه کشفیات و جانفشانیها و تقدیرها ، پس چرا به نتیجه دلخواه نرسیدهایم، چگونه است که سن اعتیاد پایین آمده و موادمخدر روزبهروز رواج بیشتری پیدا میکند.
تردیدی نیست که مافیای قدرتمند موادمخدر با جدیت جوانان و نوجوانان این مرز و بوم را هدف گرفته و دستهای پنهان از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. اما چگونه برای مبارزه با آن وارد عمل شدهایم؟ تاکنون پیروز میدان این مبارزه با صدها شهید و جانباز و تحمل هزینههای سنگین مالی ما بودهایم یا دستهای پنهان؟
برای پاسخ به این سؤال همین بس که به یاد آوریم تا یکی دو دهه پیش مسئله اعتیاد به ندرت بین دختران ما وجود داشت و اگر هم در خانوادهای مردی معتادآن هم به موادمخدر سنتی مانند تریاک بود ، انگشتنما میشد ولی اکنون موادمخدر به مدارس و دانشگاههایمان هم راه پیدا کرده و آن هم از نوع صنعتی مختلف چنان فراگیر شده است که والدین با نگرانی آینده فرزندانشان را انتظار میکشند!!
عامه مردم عملکرد پلیس را علت وضع موجود معرفی میکنند اما کارشناسان و ماموران مبارزه با موادمخدر من جمله حقیر نویسنده این مطلب نیزکه افتخار 20 سال تمام خدمت در این مسیر را دارم و مستقیما بصورت میدانی درگیر ماجرا بودیم عدمهماهنگی میان سازمانها و نهادهای مسئول درامر مبارزه ، مانند دستگاههای اطلاع رسانی، آموزشی و فرهنگی و درمانی و امثال آن ،که در چهارچوب قانون شرح وظایف هر یک از آنان جداگانه تعریف شده است را علت ناکامیها میدانند.
اگر منصفانه به بحث این پدیده شوم بنگریم ، باید بپذیریم که عملکرد پلیس بهعنوان یکی از سازمانهای درگیرکه وظیفه ذاتی در این زمینه دارد ، بسیار جدیتر از دستگاههای دیگر بوده هرچند که ایده آل نبوده وتا شاخصهای قابل قبول مردم و مسئولین فاصله زیادی وجود دارد .
ضمن اینکه در کنار پلیس نقش شناسایی وهمکاری بی بدیل سربازان گمنام امام زمان (عج) درانهدام باندهای بزرگ مواد مخدر را نباید نادیده بگیریم ، اما از طرفی بهنظر میرسد در وضع قوانین بازدارنده هم دیر وارد عمل شدهایم.
بهعنوان مثال : پس از چند سالی که ماده محرک و روانگردان شیشه خسارات جبرانناپذیری به جامعه وارد آورد و بسیاری از دختران و پسران جامعه ما به آن معتاد شدند نهایتا قانونی وضع شد مبنی براینکه با تولیدکنندگان و توزیعکنندگان این ماده خطرناک جدیتر برخورد شود. درصورتیکه تا پیش از آن اگر فردی اقدام به راهاندازی لابراتوار تولید شیشه میکرد و بهعنوان تولیدکننده بازداشت میشد مجازات بسیار کمی در انتظارش بود.
دقیقا همین ضعف مجازاتها سبب شد تا عدهای پس از دستیابی به فرمول تهیه این ماده خطرناک، اقدام به تولید آن در لابراتوارهای خانگی کنند تا اینکه بالاخره این قانون اصلاح شد. وهم اکنون مجازات آن در ردیف مواد مخدر صنعتی قرار گرفته وقاچاقچیان تاوان بسیار سختی را می پردازند ، و خانه یا کارگاهی که برای تولید یا توزیع آن استفاده شود هم به نفع دولت مصادره خواهد شد . این واقعیت تلخ را باید بپذیریم که در مجموع، دستگاههایی که در راستای مبارزه با موادمخدر وظایف قانونی دارند در انجام مسئولیتهایشان به درستی عمل نکردهاند . در حوزه مقابله با مواد مخدر نیز بحث کمیته های شناسایی اموال که مسئول ضربه زدن به بنیانهای مالی قاچاقچیان مواد مخدربودند تا اندازه نادیده و مورد غفلت قرار گرفت که خود ابزار محکمی بود تا مسئولین محترم قضایی از این طریق اعمال قانون نمایند ، وچندین وچند موارد مشابه که از حوصله این بحث خارج است .
و بهدلیل همین کمکاریها، بسیاری از نوجوانانی که باید آینده جامعه ما را میساختند اکنون آلوده شدهاند. این سرمایههای کشور علاوه بر اینکه توانایی خود برای حضور مؤثر در جامعه را از دست دادهاند ، با ارتکاب جرایم دیگری مانند سرقت و امثال آن ، خساراتی هم وارد میکنند. طبق اعلام سازمان کل زندانها : هماکنون بیش از نیمی از فضای زندانهای کشور بوسیله زندانیانی که به نوعی جرمشان مستقیم یا غیرمستقیم با موادمخدر ارتباط دارد اشغال شده است. معنی و مفهوم این آمار این است که ، سرمایههای ارزشمند اجتماعی مان را از دست دادهایم و هزینههای هنگفتی که باید صرف آبادانی و رشد و توسعه وپیشرفت کشورمان میشد را ، صرف مبارزه با موادمخدر و جرایم مرتبط با آن یا درمان معتادان و نگهداری زندانیان مرتبط با موادمخدر میکنیم . آیا این همان چیزی نیست که دستهای پنهان انتظارش را میکشند و برایش برنامهریزی کرده بودند !!؟
آیا این فرصتی تاریخی برای اسثمار مغزها و استعمار ثروتهای کلان جامعه ما نیست؟
تهدیدکاملا جدی وروشن است ، اما گویا مسئولان وکسانیکه سیاست گذاری این بخش مهم را عهده دار هستند متاسفانه هنوز خیلی آن را جدی نگرفتهاند و گمان میکنند با عنوان نکردن واقعیتها و اجرای طرحهای مقطعی و یکجانبه پلیسی مشکلی حل میشود!
باید پذیرفت که بیتوجهی به برنامه های مربوط به کاهش تقاضا و پیشگیری و ضعفهای بخش مقابله و مبارزه با این بلای خانمان سوز ، جامعه امروزمان را با تهدیدی جدی روبهرو کرده است و پلیس هم قطعا به تنهایی قادر به مبارزه با این معضل نیست.
باید بپذیریم که اگر همچنان فقط به مبارزات یکجانبه پلیسی دلخوش کنیم و بهطور جدی دست در دست هم وارد صحنه مبارزه نشویم ، و دستگاههای عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر به وظایف قانونی خود جامه عمل نپوشانند ، در آیندهای نه چندان دور بحرانی جدی روبهرویمان قد علم خواهد کرد و سایه شوم اعتیاد بر سرخانههای ما سایه می افکند . وذکر این نکته پایانی ضروریست تا همه بدانیم و باور کنیم که ، بیتردید این قصه پرغصه و این دیوشوم اعتیاد، زن و مرد ، پیر و جوان ، دختر وپسر ، فرزند فلان ......و فلان..... را نمیشند!!!
تاریخ : 1394,شنبه 06 تير12:24
کد خبر : 35525
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.