در زمان ما مسأله مواد مخدر شكل مخاطره آميز و كاملاً پيچيده اي به خود گرفته و در عين حال گسترش جهاني يافته است. اعتياد به مواد مخدر علاوه بر زيان هاي جدي و خطرناك جسمي از قبيل ابتلا به بيماري هاي عفوني واگيردار مثل ايدز، هپاتيت و سل، عوارض و مشكلات عديده اجتماعي و اقتصادي از قبيل افزايش جرم هاي مرتبط با مواد مخدر همانند جنايت و سرقت، فقر و تكدي گري و هدر رفتن سرمايه هاي كلان مادي كشورها را به دنبال داشته است.
در حال حاضر 50 درصد از جمعيت كشور زير 19 سال است كه با توجه به تغيير هرم سني جمعيت در سال هاي آينده نرخ رشد اعتياد و آسيب هاي همراه آن بيشتر خواهد شد.
گرچه مصرف مواد در سال هاي متوالي از نوساناتي برخوردار بوده، ليكن طي 20 سال گذشته تا سال 1387 روند كلي رو به افزايش بوده است.
شايع ترين سن ابتلا به سوء مصرف مواد بين سنين25-18 سالگي است.
چون در اين دوران فرد با تضادها و كشمكشهاي متعدد دروني مواجه مي گردد و مرحله اي است كه نوجوانان با نگراني، اضطراب و مشكل تصميم گيري روبه رو مي شوند و سعي مي كنند به گونه اي بر مشكلات خويش فائق آيند. توقعات بي جا و بي مورد اطرافيان بدون در نظر گرفتن حساسيت اين دوره و توقعات و ارزش هاي متضاد اجتماعي از نظر آنها، اختلالات تطابقي در خانواده و زمينه هاي نامطلوب شخصيتي فرد، به سهولت وي را در اين دوره آسيب پذير مي سازد.
ايران به عنوان يكي از كشورهاي در حال توسعه، داراي جمعيتي جوان است. بيش از 50 درصد جمعيت كشور در سنين زير 19 سال بوده و بنابراين مي توان گفت قسمت قابل توجهي از جمعيت كشور ما در اين رابطه آسيب پذير هستند.
اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روان شناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در اتيولوژي سوء مصرف مواد مؤثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي شوند.
عوامل فردي، بين فردي، محيطي و اجتماعي، عوامل در هم تنيده اي هستند كه بر يكديگر تأثير مي گذارند. اين موضوع كه قشر جوان بيشتر در معرض آسيب و آماج اعتياد مي باشند، وظيفه همگان را در موضوع تعامل با اين مشكل، پررنگ تر مي سازد. هدف از انجام اين مطالعه تأثير برگزاري كلاس هاي آموزشي در مدارس جهت آگاهسازي نوجوانان با علل و عوامل زمينه ساز اعتياد مي باشد.
چرا كه آشنايي با اينگونه عوامل موجب ميشود تا افراد در معرض خطر، به خودشناسي برسند و روند پيشگيري و پيگيري به طور هدفمند طرحريزي شود.
اين پژوهش يك مطالعه نيمه تجربي است كه با هدف تاثير برگزاري كلاس هاي آموزشي در مدارس جهت آگاه سازي نوجوانان با علل و عوامل زمينه ساز اعتياد انجام شد. جامعه پژوهش را كليه دانش آموزان مقطع پيش دانشگاهي منطقه 1 و2 آموزش و پرورش شهر همدان در سال تحصيلي 88-87 تشكيل مي دادند و نمونه گيري به صورت تصادفي از نوع خوشه اي صورت گرفت.
تعداد 110 نمونه به عنوان گروه آزمون در نظر گرفته شد و جهت مقايسه نتايج مداخله (آموزش)، 110 نمونه ديگر نيز به عنوان گروه شاهد انتخاب شد. بنابراين به طور كلي تعداد 220 نمونه مورد بررسي قرار گرفت كه از اين تعداد 8 نفر به علت عدم پاسخ گويي به سؤالات حذف شدند.
محيط پژوهش متشكل از 8 مدرسه دخترانه داراي مقطع پيش دانشگاهي بود كه با توجه به تعداد مدارس از هر يك از دو ناحيه آموزش و پرورش شهر همدان به صورت تصادفي چهار مدرسه انتخاب، سپس از هر مدرسه يك كلاس به عنوان گروه آزمون و يك كلاس به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد.
در اين مطالعه 53-51 درصد از افراد تحت مطالعه 18-17 ساله هستند كه جزء جمعيت آسيب پذير كشور محسوب ميشوند. پژوهش ون اتن و آنتوني (2008) مشخص نمود دامنه سني شروع مصرف براي افرادي كه مواد استنشاقي مصرف ميكردند 5/16 سال و براي آنهايي كه كوكائين مصرف ميكردند 5/19 سال بود. در مطالعه نارنجيها نيز مشخص گرديد 4/31 درصد افراد معتاد در محدوده سني 24-15 سال قرار دارند.
در اين بررسی 1/65 درصد افراد مورد مطالعه در گروه شاهد و 4/76 درصد در گروه آزمون در پاسخ به اين سؤال كه پر خطرترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد كدام است به دوران نوجواني اشاره نموده اند. بنابراين از نظر آن ها قبول اين مسأله كه نوجوانان گرايش بيشتري به سوء استفاده از مواد دارند، مي تواند تأثير بيشتري در جهت آگاه سازي آنها با شرايط و موقعيتهايي كه ممكن است در آينده با آن روبرو شوند، داشته باشد.
اين پژوهش نشان داد كه هر دو گروه سطح آگاهي كمي با عوامل زمينه ساز اعتياد داشته اند. در بررسي اطلاعات دموگرافيك اين دانشآموزان مشخص گرديد در خانواده يا فاميل نزديك 73-70 درصد سابقه مصرف مواد مخدر وجود ندارد. همچنين 61-57 درصد اظهار داشتهاند در مورد سوء مصرف مواد، آموزش يا مطالعات جانبي ندارند.
علاوه بر اين، پژوهشگر هنگام بررسي كتب درسي اينگونه دانش آموزان به اين نكته دست يافت كه در دروس دبيرستاني و پيش دانشگاهي در هيچ يك از كتب درسي در مورد اعتياد و علل و عوامل خطرساز آن توضيحي داده نشده است. بنابراين پايين بودن سطح آگاهي افراد مورد پژوهش با عوامل مؤثر بر اعتياد منطقي به نظر ميرسد.
مدني به نقل از فرنيا (1385) نيز دريافت كه آگاهي نوجوانان شهر سمنان در مورد عوامل فردي، محيطي و اجتماعي مؤثر بر اعتياد ضعيف است. سادوك (2007) به اين نكته تأكيد ميكند كه نوجوانان به دليل تنوع طلبي، هيجان، ماجراجويي، مورد تأييد قرار گرفتن و كسب موفقيت بين همسالان در برخي موارد، عضو گروههاي ناسالم ميشوند و به دليل عدم آگاهي از عوامل، اثرات و عوارض اعتياد به راحتي به سمت سوء مصرف مواد حركت ميكنند و اعتياد گريبانگير آنان مي شود.
در اين پژوهش با توجه به نمرات كسب شده دانش آموزان قبل و بعد از مداخله در دو گروه مشخص گرديد كه آموزش مي تواند تأثير زيادي بر ميزان آگاهي آنها با علل و عوامل زمينه ساز اعتياد داشته باشد و نوجوانان به اينگونه آموزش ها نياز اساسي دارند.
در اين رابطه پژوهشي توسط فرهادي در سال 1386 انجام شده است. او 300 نفر از نوجوانان را به دو گروه تقسيم كرد. يك گروه از طريق سمعي بصري آموزش ديدند و گروه دوم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند و به اين نتيجه رسيد گروهي كه از طريق آموزش سمعي بصري با مضرات مواد مخدر و چگونگي ايجاد آن آشنا شدند در مقايسه با گروه دوم از آگاهي بالاتري برخوردارند و بين آن دو گروه از نظر نگرش نسبت به مواد مخدر اختلاف معني دار وجود دارد.
محسني ثاني (1387) نيز با انجام پژوهشي تحت عنوان تأثير تئاتر بر افزايش آگاهي نوجوانان با عوامل زمينه ساز اعتياد نشان داد با استفاده از تشكيل گروه هاي تئاتر خيلي راحت مي توان پيام هاي معرفي اعتياد و راه هاي مقابله با آن را به دانش آموزان القا نمود.
محققين وزارت بهداشت و درمان معتقدند بسياري از معضلات جامعه از جمله اعتياد در اثر عدم آگاهي خانوادهها و به ويژه نسل جوان ايجاد مي شود كه عواقب آن ساير انحرافات اجتماعي شامل فحشا، فقر، بحرانهاي خانوادگي و از همه مهم تر شيوع برخي از بيماريهاي خطرناك عفوني از جمله هپاتيت و ايدز خواهد بود. آنان از آموزش به عنوان اساسي ترين شيوه كنترل اعتياد ياد مي كنند.
روانشناسان اشاره مي كنند گروه همسالان در دوران نوجواني نقش عمده اي را در شكل گيري بسياري از رفتارهاي نوجوانان ايفا مي كند، به طوري كه تحقيقات نشان مي دهند بيش از 60 درصد موارد اعتياد در اين قشر با تعارف دوستان آغاز مي شود.
آنان اظهار مي دارند فعاليت هاي پيشگيري از اعتياد بايستي متمركز بر آگاه سازي و آموزش در زمينه مقاومت در برابر گروه همسن، دادن اطلاعات در مورد مضرات مواد مخدر، ايجاد نگرش منفي نسبت به مصرف مواد با اولويت دادن به ارزش هاي اجتماعي و آموزش از طريق همسالان باشد.
اخيراً بر اين مسأله اتفاق نظر به وجود آمده است كه مهم ترين شيوه پيشگيري از اعتياد آگاه كردن جامعه از خطرات و مضرات مواد مخدر و ارتقاي سطح دانش عمومي در اين خصوص مي باشد. به عبارت ديگر اگر هر فرد انواع مواد مخدر و تأثيرات منفي آن را بشناسد، به تأثيرات منفي مصرف مواد بر سلامت جسم و روان خود و ديگران آگاه باشد و در مقياس وسيع تر اثرات سوء آن بر كل جامعه و بخش هاي مختلف آن را باور داشته باشد، احتمال ابتلاي وي به اعتياد تا ميزان زيادي كاهش مي يابد. در اين رابطه پژوهشگران ستاد مبارزه با مواد مخدر در استان اصفهان در سال 1387 با برگزاري نمايشگاه تخصصي و استفاده از آموزش بصري در زمينه آشنايي با مواد مخدر و پيشگيري از اعتياد با هدف آگاه سازي اقشار مختلف جامعه به خصوص نسل جوان و خانواده ها در جهت مبارزه فرهنگي با اين معضل عظيم گام مفيدي برداشتند.
آنها سطح آگاهي افراد با اعتياد را قبل از ورود به نمايشگاه سنجيدند. هنگام خروج از نمايشگاه نيز مجدداً همان پرسش نامه به آن ها داده شد. نتايج مقايسه اطلاعات به دست آمده نشان داد افراد نياز زيادي به آموزش دارند چرا كه سطح آگاهي 68 در صد آنها قبل از ورود به نمايشگاه ضعيف، 22 در صد متوسط و تنها 10 درصد كه تحصيلات آكادميك داشتند، خوب بوده است اما بعد از ارائه آموزش، اكثريت افراد از آگاهي خوبي برخوردار شدند.
در اين پژوهش مشخص گرديد فقط بين 5/7-8/3 درصد نوجوانان از علل و عوامل زمينه ساز اعتياد آگاهي خوبي دارند. از آنجايي كه اكثريت آنها در اين مورد از آگاهي خوبي برخوردار نيستند، بنابراين لزوم آموزش برنامهريزي شده در اين گروه سني بسيار مهم است. چرا كه ممكن است بسياري از نوجوانان در اثر عدم آگاهي مبتلا شوند.
در اين رابطه پيشنهاد مي شود جنبه پرورشي آموزش و پرورش تقويت شود و تشكيل مدارس سلامت محور، آموزش مهارت هاي زندگي، گنجاندن مطالبي در مورد اعتياد در كتب درسي و ايجاد تشكل هاي دانشآموزي و برنامه هاي آموزشي، در اولويت آموزش و پرورش قرار گيرد. با آموزش معلمان و كارشناسان شاغل در آموزش و پرورش و در اختيار قرار دادن جزوات آموزشي چاپ شده در زمينه اعتياد و توزيع آن در بين دانشآموزان نيز مي توان به اين مهم دست يافت.
با تخصيص اعتبار لازم به امر پيشگيري از اعتياد دانش آموزان، مي توان نسل سازنده اي را كه در آينده احتمال دارد به گروه معتادان بپيوندند، ايمن نمود. نتايج اين پژوهش مي تواند مورد استفاده آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان و ستاد مبارزه با مواد مخدر قرار گيرد. همكاري اين سه سازمان مي تواند در امر پيشگيري و شناسائي افراد بسيار چشمگير باشد.
در اين پژوهش جمعيت مورد هدف نوجوانان بوده است. مي توان پژوهش را بر روي معلمان و كارشناسان علوم تربيتي كه به طور مستقيم با نوجوانان سر و كار دارند و مي توانند تأثير مثبت بر روي آن ها داشته باشند نيز بررسي كرد. بدين ترتيب با آموزش تعداد محدودي از افراد و صرف هزينه نه چندان زياد، مي توان جمعيت بسيار زيادي را پوشش داد.
منابع:
Ahmadvand A. Addiction Etiology and Treatment. Payame noor university Publishing; 2006. P.44-60
Aghabakhshi H. Addiction and Familial Pathology.Behzisty Publishing; 2010.P.38-42.
Windle, M Wisner M.Trajectories of marijuana use from adolescence to young adulthood Development and psychopathology journal. 2007, 16(4): 18-25.
Ranjgar BA.Addiction Evaluation and Treatment. Ravan Publishing; 2010.P.7-14.
Poorafkari M. Clinical Psychiatric Kaplan and Sadook.Azadeh Publishing; 2007.P.220-265
Allahverdipoor H. Fear Inducer Theories in Prevention from Substances Abuse. Thesis for PhD Deegre.Tehran Medical University.2006.
Ultermark. J∞ Cohen, P .Amphetamine users in Amsterdam: pattern of use and modes of selfregulation. Addiction Research and Theory. 2006. 14(2):159-188.
Najarian B and Moghadam AA. Pathological Psychiatric Iron j Sarason.Roshd Publishing; 2008.P.196-253.
Van Eaten ML ∞ Anthony Jc.Male-Female differences in transition from first drug opportunity to first use: Journal of woman’s Health and gender-based medicine. 200٨.10(3):797-804.
Narenjiha H.Etiology of to Substances Abuse. Proposal of Hamedan Medical University. 2001
Madani S and Rafieei H .Assessment Some Problems in Social unit. Survey of Majlese shoraye eslami.2007.P.58-75.
Saddock B gasadock V.A .Kaplan shaddock's synopsis of psychiatry. New York: Lippincott. 2007: 545-588.
Farhadi Gh. Socioeconomic Behaviors in Addicted. Journal of Medical Research.2008;
3(4):22-28.
Sani D. Drug abuse and instructional structure. Free encyclopedia. 200_.8(19): 323-333.
Hashemi Z.Survey of Familial Behaviors in Addicted.Thesis in Master Deegre.Booalisina
University.2000.
Graham JW, Marks G. social influence processes affecting adolescent substance use. Journal of psychology.2008-76(2):291-8.
Rockville MD. Substance Abuse and Mental Health services Administration. DHHS publication. 2007:419-436.
Shamloo S. Psychiatric Patologic.Roshd Publishing; 2009.P.201-242
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.