معتادی که پس از کشتن مامور کمپ ترک اعتیاد، با شلوارک و رکابی فرار کرد، بازداشت شد/ ماهی یک‌میلیون شیشه می‌کشم


معتادی که پس از کشتن مامور کمپ ترک اعتیاد، با شلوارک و رکابی فرار کرد، بازداشت شد/ ماهی یک‌میلیون شیشه می‌کشم

 پسر معتادی که به خاطر فرار از دست ماموران کمپ ترک اعتیاد یکی از آنها را که برای بردنش آمده بود به قتل رساند و دیگری را نیز مجروح کرد پس از 4 روز فرار از دست ماموران دیروز خود را به اداره اگاهی معرفی کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ این جوان 26 ساله که پس از قتل با شلوارک و رکابی گریخته است در اعترافاتش عنوان کرده که در لحظه وقوع قتل تنها می خواسته که فرار کند و به هیچ وجه قصد کشتن کسی را نداشته است
حوالی ساعت سه بعد از ظهر یازدهم شهریور ماه امسال بود که از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره درگیری منجر به جنایت در طبقه سوم یک مجتمع مسکونی در میدان پونک - خیابان همیلا به کلانتری 140 باغ فیض اعلام شد.

با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد که سه مأمور کمپ ترک اعتیاد که سه برادر هستند پس از تماس پدر جوانی معتاد، به ساختمان محل زندگی این خانواده مراجعه کردند. اما این جوان در زمان انتقال به کمپ، با چاقوی آشپرخانه به سمت آنها حمله ور شد و یک نفر از آنها بنام امیر 29 ساله را از ناحیه گردن و نفر دوم بنام میثم 28 ساله را نیز از ناحیه کتف دست راست مجروح کرده است. پس از این حادثه امیر به علت اصابت ضربه چاقو به شربان حیاتی و خونریزی شدید فوت کرده بود.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
دو برادر مقتول پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی، در اظهارات مشترکی عنوان کردند که پدر قاتل به واسطه اعتیاد پسرش به مصرف موادمخدر ، با کمپ تماس گرفته و از آنها خواسته تا برای انتقال فرزندش به کمپ و انجام اقدامات درمانی جهت ترک مصرف موادمخدر اقدام کنند.
میثم که از ناحیه کتف دست راست مجروح شده بود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: زمانی که به همراه صاحبخانه وارد خانه شدیم، بیمار قاتل در آشپزخانه حضور داشت؛ به سمتش رفتیم اما ناگهان او به سمت برادرم حمله ور شد و با چاقو ضربه ای به او زد؛ قصد کمک کردن به برادرم امیر را داشتم که قاتل مرا نیز از ناحیه کتف مجروح کرد و پس از آن از خانه خارج و متواری شد.
دیگر برادر مقتول نیز به کارآگاهان گفت: پدر قاتل به کمپ زنگ زد و به ما آدرس داد؛ زمانی که به نشانی اعلام شده رسیدیم، پدر قاتل سر کوچه منتظر ما ایستاده بود؛ با او وارد آپارتمان شدیم؛ وقتی وارد آپارتمان شدیم، قاتل در داخل آشپزخانه با چاقو ایستاده بود. قاتل با چاقو به سمت دو برادرم حمله ور شد و پس از مجروح کردن آنها از فرار کرد.
همزمان با آغاز اقدامات پلیسی جهت دستگیری متهم پرونده بنام علیرضا 26 ساله، آموزش های لازم به خانواده متهم ارائه شد تا در خصوص معرفی سعید به پلیس آگاهی همکاری لازم را به کارآگاهان اداره دهم داشته باشند.
سرانجام در ساعت ۳ بعداز ظهر روز ۱۵ شهریور ۹۴، متهم با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی خود را تسلیم کرد؛ او در اعترافاتش و درباره روز جنایت به کارآگاهان گفت: "به خاطر مصرف موادمخدر با پدرم دچار اختلاف شدید شدم ؛ حدود دو شب قبل از حادثه ، از خانه بیرون آمده و با ماشین در خیابان پرسه می زدم؛ دچار بی خوابی و خستگی شدید شده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم برای استراحت به خانه بازگردم؛ در حال استراحت در خانه بودم که صدای باز شدن در ورودی را شنیدم؛ به سمت آشپزخانه دویدم و پشت کابینت آشپزخانه نشستم؛ تمام وجودم می لرزید؛ ناگهان دستم به چاقوی دسته سفیدی خورد و چاقو را برداشتم. در همین زمان سه نفر وارد اشپزخانه شدند؛ ترسیده بودم و به آنها گفتم: "جلو نیایید" اما یکی از آنها (مقتول) به من نزدیک شد. در آن لحظه تنها می خواستم از خانه فرار کنم؛ اصلا دست خودم نبود. در حالی که فریاد می زدم "خدایا کشتمش" به سمت در خروجی خانه دویدم. زمانی که وارد آسانسور شدم، ناگهان متوجه چاقوی خون آلود داخل دستم شدم ؛ ترسیدم و چاقو را روی زمین انداختم . از آسانسور و ساختمان بیرون آمدم؛ نمی دانستم کجا می خواهم برم ولی با تمام سرعت به انتهای کوچه دویدم. یادم افتاد که یک آژانس در انتهای کوچه قرار دارد. به آژانس رفتم و درخواست ماشین کردم. راننده گفت: "کجا برم" که گفتم "فقط برو". داخل ماشین زدم زیر گریه. من قصد زدن مقتول را نداشتم فقط از ترس اینکه خودم را نجات بدم به این کار را کردم. به خانه یکی از دوستانم در اسلام‌شهر رفتم. در طی این مدت فقط گریه می گردم ؛ آن شب را در خانه دوستم خوابیدم تا اینکه پس از چند روز به آگاهی آمدم.»
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است .
گفتگو با متهم: با پدرم لج کردم و معتاد شدم
چقدر درس خوانده ای؟
فوق دیپلم دارم
چند وقت است که اعتیاد داری؟
6 سال است معتادم . یک بار دو سالی ترک کردم اما الان دوباره می کشم.
چی می کشی؟
شیشه

چرا معتاد شدی؟چه شد که فکر کردی باید رو به مواد مخدر بیاوری؟
پدر من خیلی پولدار است اما خسیس است. کار او ساخت و ساز ملک است. چند بار از او خواستم به من پول بدهد تا برای خودم کار کنم اما قبول نکرد. من هم برای اینکه با او لج کنم معتاد شدم. پدرم چند بار من را تهدید کرده بود که به کمپ می فرستند .
چقدر شیشه مصرف می کنی؟
نمی دانم، زیاد. درماه 1 میلیون تومان هزینه مصرف شیشه ام می شود.
اولین بار کجا مواد مصرف کردی؟
خانه یکی از دوستانم. آنجا دیدم که چند نفری با هم جمع شدند و شیشه می کشیدند من هم امتحان کردم و بعد هم معتاد شدم. یعنی خودم می خواستم که معتاد شوم چون با پدرم لج کردم.
هیچ وقت نخواستی که ترک کنی؟
یک بار 42 روز من را به کمپ فرستادند اما آنجا خیلی بد بود .من را اذیت می کردند .اما من هیچ وقت توهمی نبودم. یعنی وقتی شیشه می کشیدم مثل بقیه متوهم نمی شدم.ریک بار هم موهای وسط سرم را تراشیدند. من حتی می خواستم بادختر مورد علاقه ام ازدواج کنم اما پدرم مانع شد .
از روز حادثه بگو .چه شد که ماموران کمپ را با چاقو زدی و یک نفر را کشتی؟
چند وقتی بود از خانه متواری بودم چون می دانستم وقتی به خانه بیایم پدرم مرا به کمپ می فرستند . آن روز که بهخانه آمدم دیدم ماشین پدرم دم در نیست به خاطر همین وارد خانه شدم و رفتم خوابیدم. بیدار که شدم متوجه حضور چند نفر در آسانسور شدم . اول نفهمیدم که از کمپ آمدند به آشپزخانه رفتم و چاقو را برداشتم. بعد دیدم که آن مردان به داخل خانه آمدند و فهمیدم که می خواهند مرا ببرند. من فقط می خواستم فرار کنم و برای اینکه جلوتر نیایند با چاقو به آنها زدم . بعد هم فرار کردم .
در این 4 روز چه کردی؟
خانه دوستانم دراسلامشهر بودم اما از فرار کردن خسته شدم. به خاطر همین خودم را معرفی کردم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.