هوم
گياهي كه در زمان پادشاهي جمشيد كشف شده است..
من اولين گياهي هستم كه در اين جهان با انسان حرف زده و فوايد خود را آشكار ساختهام.
پيش از من گندم با حضرت آدم و حوا در بهشت صحبت كرده و فوايد خود را آشكار ساخت، ولي در روي زمين قبل از من گياهي با انسان سخن نگفته است، طرف صحبت من در دوي زمين حضرت زرتشت بود. من داراي انواع و اقسام ميباشم، نوع بزرگ من در بلوچستان بطور خودرو به عمل ميآيد، و در كنار راه زاهدان به مير جاوه زياد ديده ميشود، و اهالي محل به آن هوموك ميگونيد، و انواع ديگر من در شمال ايرانمنجيل دامغان يزد كويرلوت و سر حدات شرقي ايران ميرويد و به آن «ريش بز» ميگويند. در كتب قديم بيشتر مرا به نام «هوم الجوس» خواندهاند، چه در نزد زرتشتيان و ايرانيان قديم گياهي مقدستر از من نيست و من اولين گياه داروي هستم كه در جهان شناخته شده، و در كتاب اوستا در چندين سوره از من ياد شده است.
گياه من در اوستا به نام هوم و در آئين بر همن به نام ويد ناميده شده است: گياه مرا موبدان با مدادان پس از شستشو در برابر آتشگاه با كمي آب و شاخه نازكي از چوب انار درهاون ميكوبند و شير شده آن را كه (پر اهوم) ناميده ميشود ميگيرند. در كتاب زند چنين نوشته شده است: يك روز بامداد كه حضرت زرتشت كار آراستن و آماده ساختن آتش سر گرم بود، مسافري بيامد و يك شاخه از گياه مرا به عنوان ره آورده سفر به آن پيشواي بزرگ تقديم كرد. زرتشت همينكه چشمش به من افتاد مرا شناخت و از زيبايي و سودمند بودن من به فكر فرو رفت و خود به خود گفت: «اين گياه براي زندگاني خوش و خرم جاوداني و طول عمر آفريده شده است» آنگاه روي خود را به من كرد و پرسيد كه هستي؟... من خود را به او شناسانيدم و او از شناختن من و پي بردن به سود فراوان من خشنود شد و از من دوباره پرسيد كه براي اولين بار چه كسي و را شناخت، و شيره تو را بفشرد. در جواب به عرض رسانيدم كه باي اولين بار مرا «ديو نگهبان» پدر جمشيد شناخته و براي نوشيدن آماده كرده است.
ايرانيان قديم معتقد بودند كه عصاره من روح را فرح ميبخشد، ميوه من گوشتدار قرمز، و مانند تاجريزي است و كبك آن را زياد دوست دارد.
من داراي يك ماده اصلی هستم كه در داروخانه ها به نام «افدرين» خوانده ميشود، و در كتب داروسازي جديد انواع گياه مرا «افدرا» مينامند. جوشانده بيست در هزار من براي رفع عوارض رماتيسم مفيد است، افدرين داراي اثر تنگ كننده مجاري عروق، در رفع عوارض تنگ نفس دارد و به آن «آدرنالين» گياهي لقب دادهاند. سميت آن كمتر از آدرنالين است و مصرف آن از راه دهان مؤثرتر از تزريق است و براي كم كردن سميت مرفين می توان را افزود.
چنانچه عصاره مرا با شيره ترياك مخلوط كنند، از عوارض آن ميكاهم، بدون آنكه خاصيت تخدير آن را كم نمايم. عصاره من بر نشيت را معالجه ميكند. تنگ نفس را تسكين ميدهد. سرفه و عوارض آن را آرام مينمايد. بهترين داروي ضد حساسيت هستم و چون هشتاد درصد بيماريها ناشي از حساسيت است، همه جا ميتوانيد از من استفاده كنيد.
برادران افغاني به سبزي ريواس هوم ميگويند، و در اين جا براي مزيد اطلاع آنها اضافه ميكنم، كه هوم ربطي به ريواس ندارد. در كتاب برهان قاطع نوشته شده است كه هوم در حوالي پارس زياد ميرويد.
در زبان تركي هوم به گياه ديگري ميگويند كه سميت زياد دارد، و از همين جهت است كه داروسازان سنتي ايران، براي اينكه من با آن گياه اشتباه نشوم، مرا «وم المجوس» لقب داده اند.
رازي كه پس از 85 قرن فاش ميشود
همه ميدانيم كه زادگاه زرتشت شهر رضائيه است، در اوستا نوشه شده كه مسافري يك شاخه به عنوان سوغات براي زرتشت آورد و آن حضرت پس از گفتگو با هوم او را شناخت و بفوائد آن پي برد. اكنون بيش از هشت هزار سال از ظهور زرتشت ميگذرد و در اين مدت معلوم نبود كه آن مسافر هوم را از كجا آورده و به دست زرتشت داده است ما هم تا كنون در كوههاي آذر بايجان از اين گياه نديده بوديم و اكنون پس از 85 قرن اين راز فاش شده و معلوم ميشود كه در جزيرهاي خوش آب و هوا و با صفاي قريون داغي در درياچه رضائيه اين گياه به فراواني وجود دارد و همان گياهي است كه زرتشت آن را ستوده است.
گياهي كه در زمان پادشاهي جمشيد كشف شده است..
من اولين گياهي هستم كه در اين جهان با انسان حرف زده و فوايد خود را آشكار ساختهام.
پيش از من گندم با حضرت آدم و حوا در بهشت صحبت كرده و فوايد خود را آشكار ساخت، ولي در روي زمين قبل از من گياهي با انسان سخن نگفته است، طرف صحبت من در دوي زمين حضرت زرتشت بود. من داراي انواع و اقسام ميباشم، نوع بزرگ من در بلوچستان بطور خودرو به عمل ميآيد، و در كنار راه زاهدان به مير جاوه زياد ديده ميشود، و اهالي محل به آن هوموك ميگونيد، و انواع ديگر من در شمال ايرانمنجيل دامغان يزد كويرلوت و سر حدات شرقي ايران ميرويد و به آن «ريش بز» ميگويند. در كتب قديم بيشتر مرا به نام «هوم الجوس» خواندهاند، چه در نزد زرتشتيان و ايرانيان قديم گياهي مقدستر از من نيست و من اولين گياه داروي هستم كه در جهان شناخته شده، و در كتاب اوستا در چندين سوره از من ياد شده است.
گياه من در اوستا به نام هوم و در آئين بر همن به نام ويد ناميده شده است: گياه مرا موبدان با مدادان پس از شستشو در برابر آتشگاه با كمي آب و شاخه نازكي از چوب انار درهاون ميكوبند و شير شده آن را كه (پر اهوم) ناميده ميشود ميگيرند. در كتاب زند چنين نوشته شده است: يك روز بامداد كه حضرت زرتشت كار آراستن و آماده ساختن آتش سر گرم بود، مسافري بيامد و يك شاخه از گياه مرا به عنوان ره آورده سفر به آن پيشواي بزرگ تقديم كرد. زرتشت همينكه چشمش به من افتاد مرا شناخت و از زيبايي و سودمند بودن من به فكر فرو رفت و خود به خود گفت: «اين گياه براي زندگاني خوش و خرم جاوداني و طول عمر آفريده شده است» آنگاه روي خود را به من كرد و پرسيد كه هستي؟... من خود را به او شناسانيدم و او از شناختن من و پي بردن به سود فراوان من خشنود شد و از من دوباره پرسيد كه براي اولين بار چه كسي و را شناخت، و شيره تو را بفشرد. در جواب به عرض رسانيدم كه باي اولين بار مرا «ديو نگهبان» پدر جمشيد شناخته و براي نوشيدن آماده كرده است.
ايرانيان قديم معتقد بودند كه عصاره من روح را فرح ميبخشد، ميوه من گوشتدار قرمز، و مانند تاجريزي است و كبك آن را زياد دوست دارد.
من داراي يك ماده اصلی هستم كه در داروخانه ها به نام «افدرين» خوانده ميشود، و در كتب داروسازي جديد انواع گياه مرا «افدرا» مينامند. جوشانده بيست در هزار من براي رفع عوارض رماتيسم مفيد است، افدرين داراي اثر تنگ كننده مجاري عروق، در رفع عوارض تنگ نفس دارد و به آن «آدرنالين» گياهي لقب دادهاند. سميت آن كمتر از آدرنالين است و مصرف آن از راه دهان مؤثرتر از تزريق است و براي كم كردن سميت مرفين می توان را افزود.
چنانچه عصاره مرا با شيره ترياك مخلوط كنند، از عوارض آن ميكاهم، بدون آنكه خاصيت تخدير آن را كم نمايم. عصاره من بر نشيت را معالجه ميكند. تنگ نفس را تسكين ميدهد. سرفه و عوارض آن را آرام مينمايد. بهترين داروي ضد حساسيت هستم و چون هشتاد درصد بيماريها ناشي از حساسيت است، همه جا ميتوانيد از من استفاده كنيد.
برادران افغاني به سبزي ريواس هوم ميگويند، و در اين جا براي مزيد اطلاع آنها اضافه ميكنم، كه هوم ربطي به ريواس ندارد. در كتاب برهان قاطع نوشته شده است كه هوم در حوالي پارس زياد ميرويد.
در زبان تركي هوم به گياه ديگري ميگويند كه سميت زياد دارد، و از همين جهت است كه داروسازان سنتي ايران، براي اينكه من با آن گياه اشتباه نشوم، مرا «وم المجوس» لقب داده اند.
رازي كه پس از 85 قرن فاش ميشود
همه ميدانيم كه زادگاه زرتشت شهر رضائيه است، در اوستا نوشه شده كه مسافري يك شاخه به عنوان سوغات براي زرتشت آورد و آن حضرت پس از گفتگو با هوم او را شناخت و بفوائد آن پي برد. اكنون بيش از هشت هزار سال از ظهور زرتشت ميگذرد و در اين مدت معلوم نبود كه آن مسافر هوم را از كجا آورده و به دست زرتشت داده است ما هم تا كنون در كوههاي آذر بايجان از اين گياه نديده بوديم و اكنون پس از 85 قرن اين راز فاش شده و معلوم ميشود كه در جزيرهاي خوش آب و هوا و با صفاي قريون داغي در درياچه رضائيه اين گياه به فراواني وجود دارد و همان گياهي است كه زرتشت آن را ستوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.