بلاخره دین افیون ملت ها است یا افیون دین ملت ها است ؟
   
هر روز هزاران نفر بدنیا می ایند و هزارن نفر می
میرند 
بعضی ها زندگی خود را درلذت های آنی می دانند و دنیا را به اخرت مبهمی که برای انها  
ترسیم می کنند ترجیح  می دهند  و گروهی دیگر به امید اخرتی جاودانی مشققات زندگی   
فانی  را تحمل می کنند هر کسی راه رسمی را  در زندگی انتخاب  می کند که فکر می کند  
درست است و از ان درستتر وجود ندارد  حتی اگر زمانی شخصی به این نتیجه برسد که  
راه اون در زندگی اشتباه بوده است خودش را با این حرف ها که ((من تا این جا ی زندگیم  
این جوری بودم حالا دیگر برای تغغیر  دیر است پس ول لش )) دلخوش می کند 
افرادی که زمینه مذهبی دارند کمتر در زندگی خود تغغیر ایجاد می کند و لائیک می شوند 
  این ها  درست مثل معتادان می مانند که وقتی معتاد شدند دیگر خدا زن فرزند و همه   
زندگی انها مواد  مخدر است و انها هم کمتز در زندگی خودشان تغغیر ایجاد می کنند و  
دست از اعتیاد بر می دارند و انسان های سالمی می شوند .  
در واقع افیون و دین بسیار مشابه هم هستند و گاهی به جای هم بکار می روند   
به قول کارل مارکس دین افیون جامعه و ملتهاست  
من می گویم    افیون  دین  جامعه و  ملت ها است ؟؟؟
 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر