قارچهای مقدس Magic Mushroom

قارچهای مقدس بخش دوم




در مطلب قبلی به طور کلی با قارچهای مقدس آشنا شدیم. بسیار مهم است که بین استفاده از مجیک ماشروم به عنوان تفریح و لذت و استفاده از آن به عنوان ابزاری روحی تفاوت قایل شویم.
 یک فرد ممکن است بارها و بارها از مجیک ماشروم استفاده کند و تحت تاثیر شگفت انگیز آن حالت سرخوشی و نشاط و لذت وصف ناشدنی را تجربه کند اما هرگز از این ابزار برای کسب حقیقت استفاده نکند چه اینکه دنیای قارچهای مقدس به اندازه ی کافی عجیب و گیج کننده است و جذب شدن مصرف کننده به اشکال و رنگها ی خارق العاده امری طبیعی است.
در مورد گیاهان مقدس و به خصوص قارچ های مقدس اتفاق نظر بر این است که خود قارچ عملا نقش راهنما و معلم را بازی می کند و مصرف کننده تنها با دانستن نحوه ی عملکرد و نحوه ی استفاده می تواند حقیقت ناب را از حقیقت مجازی(چیزی که تنها می پنداریم حقیقت است) تشخیص دهد. از دیگر گیاهان مقدس که مانند قارچ به تنهایی می تواند نقش راهنما را بازی کند می توان به کاکتوس لوفوفریا ویلیام سی ( پیوت ) اشاره کرد
نخستین و مهمترین درسی که قارچ های مقدس می آموزند نشان دادن خود به مصرف کننده است.چرا که فرد بدون شناخت و دیدن خود (آنطور که هست و نه آنطور که می پنداریم هست) هرگز قادر نخواهد بود به شناختی در باره ی جهان پیرامون دست یابد. در اینجا خود به معنای فرد بدون تعلقات و ماسک هایی است که به مرور زمان توسط وی ساخته شده است . ذات حقیقی و بدون هیچ پیش داوری .همانطور که قبلا هم گفته شده برای بسیاری از افراد مواجه شدن با این خود بسیار سخت و دردناک است چرا که باید کاستی ها و نقایصی را که عمری برای پوشاندن آنها زحمت کشیده اند را به صورتی عریان بپذیرند و این باعث بوجود آمدن ترس بی پایان می شود نخستین درس این است : قبول واقعیت همانطور که هست.نه خوب و نه بد.تنها آنچه که هست و بدون هیچ قضاوتی
در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنم که تجربیات کسب شده تحت تاثیر قارچ های مقدس به مقدار زیادی به نوع قارچ و میزان مصرف شده مربوط است. قارچ های ضعیف و یا مقادیر کم از قارچ های قوی به ندرت می توانند آنطور که باید به عنوان ابزاری روحی موثر باشند و تنها موجبات سرخوشی مصرف کننده را فراهم می کنند در حالی که درمقادیرکافی ترس و اضطراب ناشی از مشاهده ی حقیقت سرخوشی و لذت را کاملا تحت تاثیر قرار داده و این قضیه حتی در افراد با تجربه نیز صادق است.در پایان این مجموعه سعی خواهد شد که مطالبی کلی در مورد انواع قارچهای سیلوسیبین و قدرت آنها در مقایسه با هم و نحوه ی پرورش آنهاارائه گردد
همانطور که در مطالب قبل گفته شد قارچهای مقدس در حقیقت مانند آینه هایی عمل می کنند که ما می توانیم در آن خود و جهان اطراف را مشاهده کنیم و این دقیقا در تضاد با عملکرد جامعه است. در اجتماع انتظارات و روابط به گونه ایست که به طور مداوم سعی در تغییر و تطبیق خود حقیقی با شرایطی دارد که بازهم توسط اجتماع تحمیل می گردد. جامعه با فشار روزانه و بیش از حد خود حقیقی ما را به صورت ناخودگاه مجبور می سازد تا با به صورت زدن ماسک ها و پوشاندن نقص ها و کاستی ها امکان بقای بیشتری را در رقابت با همنوعان و طبیعت به دست آورد.به مرور زمان این ماسکها که تنها برای حفاظت از ما در برابر دنیای بیرونی و توسط خود ما ساخته شده اند به جزیی از ما تبدیل می شوند که امکان تفکیک آنها از خود حقیقی بسیار مشکل است
قبل از آنکه به طور دقیقتر به نحوه ی مشاهده و تغییر در خود حقیقی بپردازیم لازم است اندکی در مورد ارتباط بین ذرات و اجزای تشکیل دهنده ی جهان ماده صحبت کنیم.
همانطور که می دانیم جهان مادی از اجزایی به نام مولکول تشکیل شده که خود شامل اتمها می شوند.در اتمها ذرات بسیار کوچکی که الکترون و پروتون و نوترون نامیده می شوند نقش ذرات ساختاری و بنیادین ماده را بازی می کنند. جهان ماده چه در سطح کوچکترین اجزای بنیادی و چه در سطح عظیم ترین مجموعه های پیچیده جهانیست که تمام اجزای آن کاملا با یکدیگر در ارتباط بوده و بر روی هم تاثیر می گذارند. در اینجا برای توضیح این موضوع از فیزیک کوانتوم و نظریه ی آشوب استفاده می کنیم.
آنچه که به کمک نظریه کوانتوم امروزه می توانیم در مورد ماهیت هسته و اکترون ها توضیح دهیم بسیار متفاوت از تصویر عمومی و تصورات رایج در مورد این ذرات بنیادین (صرف نظر از کوارکها به عنوان اجزای سازنده ی این ذرات) است. یکی از بزرگترین دستاورد های این نظریه اثبات ارتباط تمام ذرات در سطح ذرات بنیادی است. هنگامی که ما سعی می کنیم تا ذرات سازنده ی اتم را به صورت منفرد و تنها ببینیم این ذرات دیگر وجود خارجی ندارند و به ناگاه بعد از ورود ما به اتم تمام ذراتی که تا قبل ازآن وجودشان ثابت می شده ناپدید می شوند!
این سخن به این معنی است که ذرات سازنده اتم ها تا زمانی قابل دیدن توسط یک ناظر خارجی هستند که به صورت منفرد بررسی نشده و در ارتباط با ذرات دیگر مورد تحقیق قرار بگیرند و در حقیقت ماهیت وجودی هر ذره تنها وقتی معنی پیدا می کند که در ارتباط با ذره ای دیگر باشد . در این سطح اشیا معنی خود را از می دهند و زمان غیر قابل درک است و تنها جهانی از روابط بین ذرات بنیادین مشاهده می شود.بر طبق این نظریه اگر ما دو ذره ی بنیادین مانند الکترون را تصور کنیم و تغییری در یکی از آنها ایجاد کنیم به طرز عجیبی شاهد بروز تغییر در ذره ی دوم خواهیم شد و این تغییر کاملا مستقل از مسافت بین این دو ذره است. این بدان معناست که تمام ذرات سازنده ی هستی در سطح ذرات بنیادین با یکدیگر در ارتباط هستند و هر تغییر هر چند جزیی باعث تغییر در ذرات دیگر خواهد شد.
یکی از نظریاتی که روابط بین اجسام را در ابعاد بزرگتر توضیح می دهد نظریه اثر پروانه ایست که خود در واقع قسمتی از نظریه ی آشوب می باشد.در حقیقت تئوری اثر پروانه ای حالتی خاص از تئوری آشوب است که نخستین بار در تحقیقات هواشناسی تاثیر آن تایید شد. این نظریه در سال 1963 توسط ادوارد لورنزدر آکادمی علوم نیویورک مطرح گشت که حاصل تحقیقات وی بر روی مدل های پیش بینی وضع هوا بود.وی کشف کرد که اگر در معادلات ریاضی که برای پیش بینی وضع هوا به کمک سوپر کامپوتر های آن زمان به کار برده می شد میزان ممیز تنها یکی ازورودی ها را به مقدار بسیارناچیز و عملا غیر قابل تاثیر تغییر دهیم و مثلا به جای 0.506127 عدد 0.506 را استفاده کنیم نتیجه ای کاملا متفاوت و حیرت انگیز را در پایان مشاهده خواهیم کرد
او این نظریه را به نام اثر پروانه ای نام نهاد و بر طبق این نظریه ثابت کرد که حرکت بالهای یک پروانه در برزیل می تواند باعث بروز طوفانی در تگزاس شود. بعدها با گسترش ریاضیات نظریه ی آشوب که توضیح دهنده ی ارتباط و ریاضیات بین اجزای یک مجموعه دینامیک نامنظم و تصادفی است ارائه شد. بر طبق این نظریه به راحتی می توان ثابت کرد که تغییری بسیار کوچک در یک قسمت از یک سیستم عظیم و پیچیده ی دینامیک که در آن روبط بین اجزا تصادفی هستند می تواند باعث بروز تغییراتی بنیادی در آن سیستم شود و یک سیستم با اجزای کاملا بی نظم در مجموغ دارای نظم و قابل پیش بینی است .
 در واقع ذرات هستی چه در کوچکترین و بنیادی ترین ساختار و چه در بزرگترین و تصادفی ترین سیستم ها با یک دیگر در ارتباط بوده و بر روی هم تاثیر می گذارند. این سخن را می توان در تعالیم روحانی مختلف نیز مشاهده کرد. در بودیسم قانون کارما و یا نتیجه ی اعمال نیز به بازگشت نتیجه ی یک عمل به منشا آن اشاره می کند که ناشی از تاثیر و ارتباط بین ذرات است
تصاویری که ذهن ما از جهان پیرامون خود و نتایج اعمالمان می سازد بسیار شبیه به تصاویر هولوگرامی است.در تصاویر هولوگرامی اشکال در بعدی پایین تر تصویر می شوند و مثلا ما جسمی که دارای سه بعد است را در صفحه ای که دارای دو بعد است تصویر می کنیم. به همین ترتیب ذهن ما هم دنیای چهار بعدی را به صورت سه بعد و تصویری هولوگرامی ذخیره می کند. این تصویر شامل تمام اتفاقاتی است که از بدو تولد برای ما رخ داده است و ما همواره در حال حمل گذشته ی خود هستیم چرا که دیگر زمان معنی نخواهد داشت. این گذشته دقیقا مانند لایه هایی برروی یک دیگر انباشته و ذخیره می شود.در واقع تک تک اعمال ما نتیجه ی عملی است که در گذشته مرتکب شده ایم و انتخابیست که حاصل آن باعث انتخابی دیگر شده و این زنجیره از اعمال ما کاملا به یکدیگر وابسته است.به همین ترتیب اعمال ما باعث بروز تغییراتی در جهان پیرامون ما می شوند که به نوبه ی خود باعث بروز تغییرات بزرگ و کوچک خواهند شد و آنچه که به عنوان جهان بیرون لمس می کنیم به بیانی دیگر نتیجه ی اعمال خود ماست که آن هم در نتیجه ی اعمالیست که در گذشته مرتکب شده ایم. به کمک قارچ های مقدس می توانیم عملا تصویر انتخابها و نتایج اعمالمان که هر لحظه با ما هستند را ببینیم و اثرات آنها را در ارتباط با جهان پیرامونمان درک کنیم .همینطور خواهیم آموخت که چگونه با تغییر در این اشکال باعث تغییر در محیط اطرافمان شویم. در نوشته های بعدی بیشتر به نحوه ی دیدن و تغییر در این تصاویر که در واقع ناشی از اعمال ما هستند می پردازیم
منبع My Photo

هیچ نظری موجود نیست: