صحبتهای زیادی در مورد پروتکل و دوز مصرفی مناسب متادون شدهاست. عدهای از پزشکان به علت تمایل به ترک کامل مواد از ابتدا از دوزهای پایین متادون استفاده میکردند؛ این پزشکان این تصور اشتباه را داشتند که راحت تر میتوان دوزهای پایین متادون را قطع و به هدف کامل رسید. بیماران نیز با این تصور که متادن استخوانها را خراب، لیبیدو را کاهش میدهد و ترک آن سخت تر از هروئین است در مقابل مصرف دوز دارویی کافی مقاومت میکنند. با وجود آنکه بسیاری از درمانگران ترک کامل را هدف خود قرار میدهند این هدف مشکل زا است و رسیدن یه آن برای اغلب بیماران دشوار است. به هر صورت در حال حاضر شواهد علمی کافی وجود دارد که از استفاده از دوز کافی حمایت میکند و بیان میدارد که دوز کمتر از mg۶۰ تنها برای عدهٔ محدودی از بیماران مناسب میباشد. مطالعات نشان میدهد رابطهٔ مستقیمی بین کاهش دوز متادون و مصرف هروئین وجود دارد. در بررسی ۲۴ مقاله دربارهٔ مصرف متادون در آمریکا، این نتیجه حاصل شد کهmg۶۰ حداقل دوز کافی برای قطع مصرف هروئین بوده و درمان نگهدارنده با دوز که(mg۴۰-۲۰) ناکافی میباشد. نیمه عمر متادون ۲۴-۳۶ ساعت میباشد. ۱۲ ساعت بعد از تجویز دوز ابتدایی، نیمی از متادون در خون باقی میماند و دوز دوم به آن اضافه میشود. نتیجهٔ این عمل افزایش قابل توجه در میانگین سطح متادون بدون افزایش در دوز آن است. این فرایند تجمع ادامه مییابد تا بعد از ۴-۵ نیمه عمر یا روز به سطح پایداری در خون برسد. درس مهم بالینی ای که باید گرفت این است که اثر دارو در غیاب افزایش دوز، افزایش مییابد و در صورت بروز علائم ترک در زمان شروع مصرف دارو پیش از افزایش دوز باید مدتی صبر کرد. پیک غلظت پلاسمایی دارو ۲-۴ ساعت بعد از مصرف خوراکی است و طی اینداکشن اولیه قبل از اضافه نمودن دوز دارو باید ۳ ساعت صبر نمود..سمت عمدهٔ بیمارانی که مرخص میشوند به سمت مصرف مجدد هروئین روی میآورند، سایرین از نارکوتیکها و الکل استفاده خواهند کرد. روس و بال متوجه شدند ۸۲٪ بیماران طی ۱۰ ماه اول خروج از برنامه مصرف IV خواهند داشت. تقریبا نیمی از افراد در۱-۳ ماه اول خروج از برنامه مجددا مصرف را شروع خواهند کرد. دال به این نتیجه رسید که عود مستقل از متغیرهای فردی مانند نژاد، جنس و سطح تحصیلات است. ترک درمان عوارض کشندهای دارد. اپل ذکر میکند که میزان مرگ بیماران مرخص شده ۲ برابر بیمارانی است که هنوز در برنامهٔ درمانی هستند. MMT برنامهای سودآور بوده و از نظر اقتصادی برای جامعه مفید است. به صورتی که نسبت سود به هزینهٔ آن ۴٫۴ به ۱ است. این سود نه تنها به خود بیمار بلکه به کل جامعه میرسد..علی رغم تفاوتهای زیاد در اهداف و سیاست گذاریها در درمان با متادون، درمان نگهدارنده همواره از سال ۱۹۶۴، در ارزیابیها نتایج مثبت را به بار آوردهاست. برای درک کامل درمان با متادون، اهداف مشترک برنامههای ترک باید در نظر گرفته شود: ۱. حذف یا کاهش علائم ترک ۲. حذف یا کاهش میل شدید به مواد ۳. جلوگیری از عود ۴. بازگرداندن سطح فعالیت فیزیولوژیکی که بواسطهٔ مواد از بین رفتهاست. ۵. کاهش رفتارهای مجرمانه و بهبود رفتارهای تولید کننده اجتماعی و سلامت روانی. این درمان استفاده از هروئین را کاهش میدهد، میزان مرگ و ارتکاب جرم ناشی از مصرف هروئین را کم میکند و برای بیمار این امکان را فراهم میکند که سلامت و سازندگی اجتماعی خود را افزایش دهد. علاوه بر آن از شیوع بیماریهای عفونی ناشی از تزریق جلوگیری مینماید. اثر اصلی مصرف متادون کاهش میل فرد به مواد، پیشگیری از سندرم ترک و جلوگیری از حالت نشئهٔ ناشی از مصرف هروئین است.تاکنون تحقیقات زیادی دربارهٔ اثرات درمان با متادون انجام شدهاست. و مدارک معتبری وجود دارد که نشان میدهد، تا زمانی که معتاد به هروئین در سیستم درمان حضور دارد، معتادین به هروئین در ریسک پایین تری از مرگ، انجام جرمهای اجتماعی هستند و احساس و عملکرد بهتری دارند. بسیاری از مطالعات کاهش میزان وقوع جرم را با شروع درمان اثبات نمودهاند. مانند بسیاری دیگر از متغییرهای تحت تاثیر درمان میزان کاهش جرم رابطهٔ مستقیمی با طول مدت باقی ماندن در درمان دارد. برای مثال در هنگ کنگ همزمان با معرفی متادون در سال ۱۹۷۶ کاهش ۸۵٪ در تعداد سوء مصرف کنندگان هروئین ای که طی ۴-۶ سال به زندان فرستاده شدند دیده شد. فعالیتهای اجتماعی سازنده - که با معیارهایی مانند اشتغال و ادامه تحصیل ارزیابی میشود- نیز با افزایش زمان ماندن در درمان افزایش مییابد. افسردگی مشکل شایعی در میان بیماران وابسته به مواد اپیوئیدی است و باعث پیش آگهی بدتر در این بیماران میشود. افسردگی رابطهٔ پیچیدهای با سوء مصرف مواد اپیوئیدی دارد و ممکن است اختلالی مجزا بوده یا به دنبال استرسهای روانی-اجتماعی یا اثرات سمی و یا عوارض ترک مواد ایجاد شود. درمانهای اولیهٔ سوء مصرف اپیومها (درمان نگهدارنده یا جایگزین با متادون و بوپرونورفین) با بهبود قابل توجه در افسردگی همراه هستند. در مقابل مطالعات مختلف اثرات متفاوتی را برای مصرف داروهای ضدافسردگی ذکر کردهاند، اکثر آنها به تاثیر منفی و تعداد کمتری به تاثیر مثبت استفاده از این داروها اشاره کردهاند. علت تفاوت نتایج این مطالعات معلوم نیست و به بررسیهای بیشتری برای درک چگونگی انتخاب سوء مصرف کنندگانی که بیشترین سود را از داروهای ضدافسردگی میبرند احتیاج است. مطالعات محدودی به بررسی مداخلات رفتاری و روانی-اجتماعی برای درمان افسردگی در این بیماران پرداخته اند. مطالعات اخیر نشان میدهند که خصوصیات برنامه فاکتور بسیار مهمی در نتایج حاصله از آن هستند. روس و بال فاکتور اساسی در ماندن در درمان را دوز کافی دارو، ارائه دهندگان خدمات آموزش دیده، اعتماد و رابطهٔ استوار بین بیمار و ارائه دهندگان خدمات، سیاستها و دستورالعملهای روشن و مشخص، ثابت بودن ارائه دهندگان خدمات و اخلاق مند بودن آنان، انعطاف پذیر بودن قوانینی که در منزل قرار است اجرا شوند و سایر خصوصیات مرتبط با اجرا میدانند. همانطور که ذکر شد در دوزهای کافی، مصرف هروئین مشحصا در اکثر بیماران کاهش مییابد، الکل و کوکائین(کراک و کوکائین هیدروکلراید) مهمترین داروهایی هستند که مصرفشان در MMT ادامه مییابد. الکل خصوصا یکی از علل عمدهٔ مرگ در این برنامهاست. با وجود آنکه شیوع مصرف کوکائین در میان مصرف کنندگان در ابتدای شروع MMT از ۸۴٪ به ۶۶٪ کاهش مییابد اما عدم توانMMT در کاهش چشمگیر آن از نقاط ضعف و انتقاد برانگیز این روش درمان بودهاست. قبل از گسترش کوکائین و ایدز همراه آن، مصرف همزمان الکل از مشکلات عمدهٔ این روش درمان بود که حدود ۲۰-۲۵٪ بیماران را درگیر میکرد. پیش از ۱۹۸۶ شرایط طبی مرتبط با الکلیسم اصلی ترین عامل مرگ درMMT بود. تحقیقات نشان میداد وقتی بیمارانMMT را ترک میکنند مصرف الکلشان افزایش مییابد. احتمالا بیماران به منظور فرار از میل به نارکوتیکها و افتادن مجدد به دام هروئین مصرف الکل را افزایش میدهند. دو مشکل دیگر متادون درمانی شامل:۱-افزایش احتمال مرگ و میر در دوران اولیهٔ ورود به سیستم درمان. ۲- تبدیل شدن تجارت متادون به بازار سیاه میباشددرمان نگهدارنده با متادون همواره به عنوان عامل کاهش دهندهٔ میزان مرگ و میر سوء مصرف کنندگان مواد در نظر گرفته شدهاست. مطالعهٔ ۷ سالهٔ کلازن به منظور بررسی میزان این کاهش بر روی ۳۷۸۹ شرکت کننده در برنامهٔ متادون درمانی انجام شدهاست. نتایج مطالعه نشان میدهد که ریسک نسبی مرگ و میر افراد تحت درمان ۰٫۵ درصد کمتر از زمان آن قبل از شروع درمان است. ریسک مرگ در کسانی که «قصد شروع درمان» را داشتند ۰٫۶ درصد کمتر از دوران قبل از درمان است. از طرفی کسانی که برنامهٔ درمان را ترک میکنند، خصوصا مردان در خطر بالای مرگ و میر قرار دارند. البته در این مطالعه آمار مرگ ناشی از مسمومیت دارویی لحاظ نشدهاست و در صورت بررسی اثر آنان میزان کاهش کمتر از دادههای ذکر شده خواهد بود(۴).مطالعهای در تگزاس در سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۲ علل مرگ ۷۶۶ بیماری را که تحت درمان با متادون بودند بررسی کردهاست. در مقایسه با آمار مرگ و میر جامعهٔ عمومی تگزاس، علت مرگ در اثر مسمومیت دارویی در این افراد ۴٫۶ برابر؛ مرگ به علت بیماری کبدی ۳٫۴ برابر؛ به علت بیماریهای تنفسی ۱٫۷؛ به علت قتل۱٫۵ و به علت ایدز ۱٫۴ برابر بیشتر از عموم جامعه بود. آمار مرگ به علت خودکشی و تصادفات نقلیه در این افراد کمتر از میانگین جامعه گزارش شده است(۵..نگرانیها نسبت به افزایش خطر خودکشی در طی درمان با نالترکسان و در شروع درمان با متادون در میان معتادین افزایش یافتهاست. مطالعهٔ تریت ر. در استرالیا افزایش خطر مرگ در زمان ورود به سیستم درمان با متادون را ثابت میکند. این مطالعه یافتهای مبنی بر افزایش میزان خودکشی یا مسمومیت در زمان استفاده از نالترکسان را گزارش نمیکند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر