سوالی از یک نفر با جوابی برای همه
سلام 32 سال دارم بسیار علاقه مند به شنا خت ناشناخته ها مخصوصا متا فیزیک و عالم درون. حدودا از 17 تا26 سالگی مصرف دوز بالایی از روانگردانها داشتم شامل حشیش و گراس بصورت دائمی قرص دکس 50 60 70 قرص در هر وعده که حدود دو سال میانگین هفته ای یک بار و حدود 4 ماه با دوز 500 یا 600 قرص در هفته تمام وقت دکس بودم ولی بعلت مشکلات جسمی و حساسیت های روحی روانی حدود 3 سال چیزی مصرف نکردم و در 3 سال گذشته تنها چیزی که مصرف میکنم حشیش یا گراس است ولی با دوز خیلی پایین . تا سن 25 سالگی بدنی قوی و سالم داشتم و همیشه ورزش میکردم اما بعد از ان دچار افتادگی دریچه میترال شدم و فشار و اضطراب زیادی را تحمل کردم.
سوال اول: احساس ناراحتی در نشئگی حشیش مربوط به مشکل قلبم است یا این مشکل روانیست که به قلبم هم فشار میاود
سوال دوم: آ یا با این قلب باز هم میتونم دکس بخورم سوال سوم: درمانی برای دریچه قلبم هست ضمنا تپش قلب هم دارم در زمان مصرف محرک
سوال آخر : با این شرایط چه ماده ای مصرف کم که فاز دکس داشته باشه و بهم آسیب نزنه . ممنون و منتظر جواب هستم شاد باشید.
جواب اول=مشکل روانی است که با مصرف حشیش افزایش یافته و روی قلب فشار می اورد
جواب دوم -دکس شیشه ریتالین کوکائین برای شما طپش قلب می اورد اگر می توانید تحمل کنید فبها ولی حس خواهید کرد که قلبتان دارد از سینه در می اید
جواب سوم -اگر می خواهید شیشه یا ریتالین و دکس استفاده کنید 2 ساعت قبل یک قرص ایندرال استفاده کنید 10 میلی و 10 میلی هم زمان استفاده از ماده مخدر
جوابی برای همه
یکی از مسائل رایج و مهم در استفاده از مواد مخدر اختلالات روان تنی یا سایکو سوماتیک است .مغز و فکر انسان قادر به کنترل جسم انسان او است
اگر شما فکر کنید که مثلا با نشستن در برابر کولر سرما می خورید و این فکر دایم در ذهن شما باشد شما سرما خواهید خورد و اگر فکر کنید سرطان می گیرید شما سرطان خواهید گرفت .
مغز انسانها با فکر کردن درباره یک مسله شروع به ترشح موادی می کند که برروی سیستم اعصاب و غدد بدن و سیستم دفاعی اثر کرده و باعث بروز علایم فیزیکی می گردد .
شدت اثرات یک فکر با ایجاد علایم بدنی ارتباط زیادی دارد ولی مهمتر از ان ژنتیک افراد است .
همه انسانها در بروز اثرات روان تنی یکسان نیستند
کودکی که از شدت فکر کردن به امتحان و ترس از ان روز امتحان به راستی مریض می شود و کودک دیگری که حتی هیچ درس نخوانده ولی با خنده در امتحان شرکت می کند .
در واقع کسانی که متفکرتر حساس ترند و بیشتر در عمق مسائل وارد شده و دارای یک زمینه ژنتیکی هستند بیشتر از دیگران با افکار خود بدن خود را تحت تاثبر قرار می دهند .
ژن روان تنی
یکی از ژن های که در ایجاد حالت روان تنی موثر است در بدن کسانی است که دارای گروه خونی O هستند .
گروه خونی O به خصوص O+ بیشتر از بقیه گروه ها در معرض اختلا لات روان تنی هستند .
زنان و مردان گروه O دارای هوش IQ بیشتری از بقیه گروه ها و همچنین دارای احساس و محبت بیشتری از بقیه گروه های خونی هستند به این دلیل این گروه بیشتر از بقیه گروه های خونی در معرض بروز اختلالات روان تنی هستند .
در گروه خونی O و در خانمها پرولاپسوس دریچه میترال بیشتر دیده می شود و این افراد در مواجهه با استرس های محیط بیشتر دچار طپش قلب می شوند .
مواد مخدر و گروه های خونی
مسله وجود ژن خاص برای اعتیاد به یک ماده مخدر تقریبا اثبات شده است مواد مخدر محرک یا توهم زا یا خمود (تریاک )کننده هر کدام برای ایجاد اعتیاد ژن خاصی را طلب می کنند .و اگر مثلا شما دارای ژن DRD2 باشید با استفاده از هروئین ممکن است همیشه معتاد به ان شوید و دیگر نتوانید انرا ترک کنید .جالب اینکه نوعی ارتباط گروه خونی با اعتیاد هم وجود دارد مثلا گروه های خونی O دیرتر از بقیه گروه ها به سمت اعتیاد می روند وبیشتر مواد مخدر محرک و یا توهم زا را می پسندند و در صورت معتاد شدن اگر برای انها چیزی در زندگی مهم تر از اعتیاد باشد راحت تر قادر به ترک ان هستند .و بعضی از مواد مخدر محرک مثل امفتامین در این گروه خونی می تواند طپش قلب زیاد و حالات روانی و عصبی بدهد.
در واقع ما ۴ گروه خونی داریم که با زیر گروه ان و RH به 20 زیر گروه تقسیم می شود زیرا گروه خونی A می تواند AA یا A1A و یا A1A2 و یا A1A1 و به شش فرم باشد
در تحقیقاتی که در ایران و در شهر بم توسط دکتر افلاطونیان انجام شد مشخص شد که گروه خونی AB منفی در معتادان به مواد مخدر 4 برابر بیشتر دیده می شود و این مسله حاکی از وجود ژن خاصی در بعضی افراد و گروه های خونی است و بیشترین معتادان در ایران از گروه خونی AB هستند
گروهﻫﺎی ﺧﻮﻧﻲ در ﻣﻌﺘﺎدان ﻣﺘﻘﺎﺿﻲ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﮔﺮوه ﺷﺎﻫﺪ و معتادان در شهر بم
مواد مخدر و ایجاد اثرات سایکو سوماتیک
بعضی از مواد مخدر قادرند اثرات سایکوسوماتیک را تشدید کنند .از این گروه مواد توهم زا مثل حشیش اکستاسی می تواند باعث بروز اثرات سایکوسوماتیک در افراد مستعد و یا افزایش ان در افراد شود .
در صد بالایی از کسانی که گروه خونی O دارند و یا افرادی که دارای پرولاپسوس دریچه میترال هستند به مراتب بیشتر از افراد دیگر دچار اختلالات روان تنی می شوند و در صد بسیاری از این افراد که دارای پرولاپسوس دریچه میترال هستند که خود از ان اگاه نیستند و بعد از طپش های قلب بدون علت و احساس خفگی در زمان ناراحتی و عصبانیت به پزشک مراجعه و تشخیص داده می شود جالب این است که ژن خاصی در افراد مستعد به اختلالات روانی تنی از زمان شکل گیری جنینی در این افراد وجود دارد که در زمان تشکیل دریچه قلب و تکامل مغز و چشمان و عروق و غده تیروئید و عضلات انها باعث ایجاد شکل خاصی از تکامل در انها می شود که بعدا این افراد با فکر کردن زیاد و یا استرس دچار حالت تنگی نفس یا در معرض قرار گرفتن با بعضی مواد دچار حالت الرژی و یا ابریزش فصلی و یا حساسیت می شوند .
گروه های خونی و ترک مواد مخدر و رابطه ان با اختلالات روان تنی
یکی از مسائل جالب در کسانی که مستعد به اختلالات روان تنی هستند وگروه خونی O ترک یک ماده مخدر بعلت نساختن ان است کسی که تا دیروز از یک ماده مخدر مثل متامفتامین (شیشه) استفاده می کرد و دچار حالت طپش قلب و حملات اضطراب نمی شد نا گهان می بیند که با مصرف ان دچار تشویش و اضطراب و حالات روحی بدی می شود .و بعد از چند بار مصرف و تجربه بد ان بطور ناخود اگاه احساس بدی به ان ماده پیدا می کند ترک اعتیاد می کند .
تئوری که در این رابطه بیان می شود کامل شدن یک سری انزیم در بدن این افراد است که هنوز مکانیسم ان شناخته شده نیست
در زیر یک مقاله راجبع اثرات سایکوسوماتیک به طور کامل درج شده است
اختلالات روان تنی
بیماری های «سایکوسوماتیک» بیماری های جسمی هستند که عوامل روانی در شروع و تشدید آنها مؤثرند. منظور این نیست که فقط علل روانی در به وجود آوردن این اختلالات دخالت دارند بلکه عوامل دیگر هم دخالت داشته منتهی عوامل روانی به صورت عوامل تسریع کننده یا کاتالیزور عمل می کنند.
در آسم حق تقدم با آلرژی است و در دیابت حق تقدم با عامل ارثی است و در تبخال یک عامل ویروسی، اما در این بیماری ها عوامل روانی، کاتالیزور هستند. (منظور از کاتالیزور چیزی است که در فعل و انفعالات شیمیایی مستقیما وارد نمی شوند ولی اثر تشدیدکننده دارند.) کاتالیزورهای مهم در بدن انسان ویتامین ها هستند. ویتامین ها دسته ششم غذاها می باشند که سوخت و ساز و یا متابولیسم را در بدن به راه می اندازند. اگر به کسی فقط ویتامین داده شود زنده نخواهد ماند اما بدون ویتامین هم انسان قادر به ادامه زندگی نیست. بنابراین همان نقشی را که ویتامین ها در بدن ایفا می کنند، علل روانی در ایجاد بیماری های سایکوسوماتیک دارند.
اختلالات روان تنی به طور ناگهانی به وجود نمی آیند بلکه ابتدا توسط نشانه هایی مثل استفراغ، تپش قلب و رنگ پریدگی ظاهر شده و استرس ها و ضربه های روحی به طور تدریجی روی فرد تأثیر می گذارند و اثر تجمعی آنها سبب بروز بیماری های سایکوسوماتیک می شوند.
مکانیزم های ایجادکننده بیماری های سایکوسوماتیک
1ـ سیستم عصبی مرکزی: این محور در مقابل استرس مقاومت می کند. این نحوه مقاومت را سندرم سازگاری عمومی می نامند. این محور سندرمی ایجاد می کند به نام سندرم تطابق عمومی یا سندرم سلیه. اگر این محور در سیستم عصبی انسان وجود نداشت، انسان با کوچک ترین استرس تلف می شد.2ـ سیستم عصبی خودکار: شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک، ترشح اسید کلریدریک در معده بر اثر استرس شامل این حالت می شود و تحت تأثیر سیستم عصبی اتونومیک است. اگر ترشح بی موقع اسید معده در اثر عامل استرس زا به مدتی زیاد تکرار شود، فرد مبتلا به زخم معده می شود.
فرضیات موجود در رابطه با بیماری های روان تنی
1ـ فرضیه استرس: طرفداران این فرضیه عامل بروز این بیماری ها را استرس می دانند. یک استرس ناگهانی و قوی یا چند استرس پشت سر هم به صورت تکرار شونده می تواند بیماری را بارز کند.2ـ نظریه اختصاصی بودن: معتقدان به این نظریه می گویند استرس تنها عامل به وجود آورنده نیست بلکه باید روان پویایی خاصی در شخص وجود داشته باشد و آن روان پویایی خاص با آزار و اذیت که برای فرد به طور دائم ایجاد می کند بالاخره بیماری سایکوسوماتیک را در فرد ایجاد خواهد کرد.
3ـ فرضیه آسیب پذیری عضوی: طرفداران این نظریه معتقدند آسیب پذیری عضوی از قبل باید در فرد وجود داشته باشد که تحت تأثیر عوامل مخرب، تشدید شده و باعث بیماری روان تنی شود.
4ـ نظریه التقاطی: که شامل مجموعه سه نظریه فوق است. یعنی هم استرس، هم روان پویایی و هم آسیب پذیری عضوی خاص، هر سه می تواند در ایجاد و بروز بیماری سایکوسوماتیک دخیل باشند.
انواع بیماری های سایکوسوماتیک (روان تنی)
میگرن، سردردهای تنشی، تهوع و استفراغ، کولیت مزمن (ورم مزمن روده بزرگ)، آسم، جوش و آکنه، واکنش های آلرژی، کهیر، کاهش قند خون، افزایش ترشح غدد داخلی، دیابت نوع دو، چاقی، فشار خون اساسی، بیماری کروز قلب و افزایش ضربان قلب.1ـ دستگاه گوارش: زخم معده و اثنی عشر از اختلالات روان تنی هستند. بر طبق نظریه روان پویایی، این افراد حالت تهاجمی داشته و زمانی که مقداری از این تهاجم را بیرون می ریزند و مقداری دیگر را کنترل کرده در درون خود نگه می دارند، این انرژی باقی مانده باعث ترشح اسید کلریدریک شده و در نتیجه ایجاد زخم در این ناحیه می کند.
2ـ کولیت مزمن (ورم روده بزرگ): این حالت بیشتر در آدم های زودرنج و حساس که مقاومت در آنها ایجاد شده دیده می شود. این افراد غالبا درونگرا هستند.
3ـ فشار خون: فشار خونی که علت قلبی و کلیوی و غددی دارند مورد نظر ما نیستند چون این فشار خون ثانوی به بیماری های دیگرند. فشار خونی که علتی برای آن نداریم و غالبا ارثی است اصلی یا اسانسیل گفته می شود. این افراد معمولاً انعطاف ناپذیر و کمال طلب هستند و این عدم انعطاف زمینه را برای فشار خون مستعد می کند. البته باید این مسئله را به یاد داشت که عامل اصلی ارثی است اما عوامل روانی و استرس در بروز آن نقش مؤثر دارند.
4ـ بیماری های تنفسی مثل آسم علاوه بر داشتن زمینه ارثی معمولاً در افرادی دیده می شود که برونگرا، مهاجم و فکور هستند.
5ـ دردهای استخوانی و مفصلی: ورم مفصل یا آرتریت روماتوئید، معمولاً از افراد پرکار، خوش قلب و خوش نیت که در باطن شخصیت متخاصم دارند دیده می شود. ورم مفاصل زمانی بیشتر می شود که خشم فروخورده ای در فرد به وجود آید و وی جایی برای بروز این خشم نیابد.
6ـ دردهای ستون فقرات و کمردردهای روان تنی: ممکن است کمردرد بر اثر دیسک، ساییدگی مهره ها، تومورهای نخاع و ستون فقرات باشد، این بیماری ها چون علت عضوی دارند مد نظر نیستند. معمولاً دردهایی که در 3/1 بالای مهره ها باشد مثل مهره های اول پشتی و گردن بیشتر در افرادی دیده می شود که در انطباق خود با محیط پیرامونی دچار مشکل می شوند و نمی توانند هیجان هایشان را با محیط تطبیق دهند یا به عبارتی copingهیجانی با محیط ندارند. این افراد دارای خلق پایین به صورت طولانی مدت هستند.
7ـ بیماری های ناشی از غدد مترشحه داخلی و تغذیه: معمولاً بعد از وارد شدن استرس های یکنواخت و طولانی مدت به فرد، پرکاری تیروئید دیده می شود. از علل مشکلات تغذیه ای هم می توان به این نکته اشاره کرد که این افراد همیشه حالت تدافعی داشته و تعامل مناسب با محیط کار و خانه ندارند.
اختلالات در تغذیه
اختلالات غذا خوردن گروه وسیعی را در بر می گیرد. از جمله کم خوری، انتخاب غذاهای خاص برای خوردن، پرخوری، مشکلات جویدن و بلعیدن، عادت های عجیب در خوردن، رفتارهای ناراحت کننده هنگام صرف غذا و ... . برخی از مسائل بالا می توانند جدا سلامت جسمی فرد را به خطر بیندازند. در اینجا به دو نمونه از اختلالات غذا خوردن اشاره می کنیم که در سطح جامعه شایع تر و بارزتر است.1ـ بی اشتهایی روانی:
بی اشتهایی روانی به خودداری مداوم از خوردن گفته می شود. به نظر می رسد این وضعیت از تمایل به لاغری بیش از حد یا ترس از افزایش وزن ناشی می شود تا عدم تمایل واقعی به خوردن. این بیماران در عین لاغری خود را چاق تصور می کنند و رژیم لاغری را به خود تحمیل می نمایند. بنابراین یکی از خصوصیات این بیماری کاهش وزن شدید بیمار است. این افراد باید حداقل 15% وزن طبیعی خود را از دست بدهند تا بتوان تشخیص بی اشتهایی را بدهیم. این اختلال بیشتر در سنین بلوغ تا 30 سالگی مشاهده می شود. یعنی از اوایل دوره نوجوانی تا اوایل دوره بزرگسالی. پیشرفت تحصیلی بالاتر از متوسط، کمال طلبی و ترس غیر واقع گرایانه از شکست، از خصوصیات این بیماران است.علاوه بر کاهش شدید وزن امکان دارد دوره های متناوب گرسنگی شدید پدیدار شود که در پی آن شخص اقدام به سوء استفاده از داروهای لاغری، لامین ها و یا استفراغ می نمایند. این گروه معمولاً به جمع آوری دستورالعمل های آشپزی با تنوع غذاهای رژیمی و مراجعه مکرر به متخصصان تغذیه علاقه ای خاص دارند. در هنگام غذا خوردن این افراد معمولاً با وسواس اقلام غذایی بشقاب خود را مرتب کرده و سعی در کنترل رفتار خود در مقابل دیگران دارند. به نظر می رسد از هر صد هزار نفر 4/2 ـ 6/1 درصد به این اختلال مبتلا باشند. شانس ابتلای دختران بیش از پسران است و معمولاً از سن 13 سالگی میزان شیوع این اختلال به سرعت افزایش یافته و در 17 یا 18 سالگی به اوج خود می رسد. این افراد معمولاً حساس بی اثر بودن، واکنش های هراسی، اختلال در داشتن تصویر درست از خود، عدم اعتماد به نفس و خودباوری داشته و از نظر رفتاری امتناع از خوردن شکلی از روگردانی است که شیوه ای آموخته شده که به نوعی جلب توجه اطرافیان محسوب شده و توجه اطرافیان را به شخص معطوف می کند.
2ـ پراشتهایی روانی:
پراشتهایی عبارت است از مصرف کنترل نشده و وسواس گونه و سریع مقادیر زیاد غذا در مدتی کوتاه. در پایان این دوره ناراحتی های جسمی مانند درد شکم یا احساس تهوع به وجود می آید و بیمار در پرخوری خود دچار احساس گناه و افسردگی شده و به روش های غیر معمول با ایجاد استفراغ در صدد بیرون ریختن خورده های خود بر می آید. از این طریق در معده و شکم احساس راحتی کرده و می تواند دوباره بدون ترس از چاقی به خوردن ادامه دهد و دوباره دچار افسردگی بعد از پرخوری می شود. پراشتهایی روانی به صورت پیوسته صورت نمی گیرد و معمولاً دوره ای است.اکثر این بیماران وزن طبیعی دارند چرا که همیشه نگران وضع ظاهر و شکل بدن خود می باشند. احداث دو دوره پرخوری در هفته به مدت سه ماه باید در فرد مشاهده شود. پراشتهایی معمولاً در اوایل جوانی شروع می شود و در دخترها شایع تر از پسرهاست. در مدل رفتاری غذا نوعی تقویت است و پراشتهایی رفتاری تقویت یافته که موجب خشنودی فرد می شود. به نظر می رسد نوعی ارتباط میان افسردگی و پراشتهایی روانی وجود دارد.
8ـ بیماری های زنان، آمنوره یا فقدان دوران قاعدگی: به وقفه یا عدم جریان عادت ماهیانه زنان به غیر از دوران حاملگی و یا یائسگی اطلاق می شود. درد شدید موقع پریود است (البته یک سری از دردها علل عضوی دارند که در اینجا مد نظر نیستند) این حالت بیشتر در دخترانی دیده می شود که به نوعی به زن بودن خود معترض هستند، روحیه پرخاشگری و عصبی داشته و از موقعیت خود ناراضی هستند و یا در شرایطی به سر می برند که یک استرس دائمی و یکنواخت به آنها وارد می شود.
9ـ بیماری های پوستی: از انواع این بیماری ها می توان کهیر و اگزما، آکنه، قرمزی پوست صورت، لیتوگویا که پوست سفید یا شیری رنگ می شود، پلادیا الکسی که موی صورت (در مردان) ابرو و یا موی سر به اندازه یک دایره کوچک می ریزد. این افراد معمولاً از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و از موقعیت اجتماعی خود اطمینان کافی ندارند.
10ـ میگرن ـ سردردهای مزمن یا سردردهای تنشی: معمولاً در افرادی دیده می شود که کمال طلب بوده، وظیفه شناس و مهربان هستند اما سرکوب حالت های خصمانه و خشم فروخورده باعث بروز این گونه سردردها می شود.
11ـ بیماری های قلبی و عروقی: این دردها معمولاً یک یا دو دقیقه طول می کشد و در سمت چپ بدن به دست و گردن می زند. این افراد معمولاً به علت فشاری که به دستگاه عصبی خود وارد می کنند و دائم در حالت تلاش و کوشش هستند بدون آنکه به خود استراحت بدهند به این درد مبتلا می شوند. این افراد سختکوش، جاه طلب، عجول و رقابت طلب هستند و بیشتر از افراد دیگر در معرض سکته های قلبی قرار دارند.
راههای کنترل
بسیاری از مطالعات انجام شده وجود رابطه نسبتا قوی بین فشارهای زندگی و مشکلات روانی را نشان می دهند که بر حسب مفاهیم آماری همبستگی آن 3 درصد است. بنابراین افرادی که دچار بیماری های روان تنی می شوند، فشارهای روانی مهم تر و معنادارتری را نسبت به افراد سالم و بهنجار تجربه کرده اند.عوامل کنترل کننده به دو دسته تقسیم می شوند:
1ـ واکنش صحیح فرد در مقابل با استرس ها مثل: روبه رو شدن با مشکلات و برخورد منطقی با آن، احساس مسئولیت در مورد تصمیماتی که می گیرد، روش های کاهش استرس را بیاموزد، برای استراحت و فعالیت های خوشایند وقت بگذارد.
2ـ تغییر عوامل بیرونی و یا محیط زندگی: بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نیز ارتقای کیفی روابط حاکم بر افراد یک جامعه با همدیگر و تناسب هماهنگی مابین مردم و سنت های حاکم بر جامعه می تواند در توسعه سلامت زندگی و روانی افراد اثربخش باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر