آیا می توان با یک قرص شخصیت انسان را تغییر داد
دوپامین در کنترل حرکات بدن و سامانه های مغزی خاصی نقش دارد که فرد را به سوی اشیا و افراد جذّاب می کشاند. از این رو شاید بر میزان معاشرتی بودن و فعالیت کلی فرد اثر دارد. برخی پژوهشگران معتقدند که دوپامین با برونگرایی و تکانشگری ارتباط دارد.(دپو و کولینز،1999).
نویسنده: خلیل حسین پناهی
منبع: زمینه روانشناسی، اتکینسون و هیلگارد، ویرایش
چهاردهم، رفیعی، حسن و ارجمند، محسن و حمید پور، حسن؛ انتشارات ارجمند، 1390؛ ص
500.
مطلب فوق توسط جناب پناهی نوشته شده است و من چون می خواستم جواب انرا بدهم
در این جا این مطلب را باز نشر کردم
شاید یکی از راههای تاثیر وراثت بر شخصیت، وضعیت شیمیایی مغز و بدن باشد.
عملکرد دستگاه عصبی در هر لحظه، بستگی به مقدار عصب رسانه های گوناگون دارد، که این
مقدار می تواند کاملا متغیر باشد. همچنین به نظر می رسد مقدار متوسط این عصب رسانه
ها در افرادمختلف فرق می کند، و این تفاوتها با صفات شخصیتی خاصی در ارتباط
هستند.
دوپامین در کنترل حرکات بدن و سامانه های مغزی خاصی نقش دارد که فرد را به سوی اشیا و افراد جذّاب می کشاند. از این رو شاید بر میزان معاشرتی بودن و فعالیت کلی فرد اثر دارد. برخی پژوهشگران معتقدند که دوپامین با برونگرایی و تکانشگری ارتباط دارد.(دپو و کولینز،1999).
عصب رسانه مهم دیگر، سروتونین است که آن هم بر تکانشگری و نیز حالت های
خلقی مثل اضطراب و افسردگی اثر دارد. پروزاک، داروی ضد افسردگی مشهور، یک مهار
کننده انتخابی با جذب سروتونین است و موجب افزایش مقدار سروتونین می شود. به گفته
پیتر کرامر، مولف کتاب، ندای پروزاک، این دارو واقعا می تواند شخصیت های جدیدی از
افراد بسازد. پروزاک می تواند جلوی دلنگرانی های بی مورد و واکنش های افراطی فرد به
فشارهای روانی جزئی را بگیرد و شادابی بیشتری به زندگی مردم ببخشد. اغلب کسانی که
پروزاک مصرف می کنند، احساس می کنند ((انسانهای بهتری)) شده و کارهایشان را بهتر
انجام می دهند و برای اعضای جنس مخالف، جذاب تر به نظر می
رسند.
آیا واقعا می توانیم شخصیت خود را با مصرف قرصی مثل پروزاک تغییر دهیم؟
گروهی از دانشمندان یک داروی هم خانواده پروزاک به نام پکسیل (پاروکستین) را به مدت
4 هفته، به 26 داوطلب سالم دادند که ابدا افسردگی نداشتند. پکسیل به این علت انتخاب
شد که دارویی نسبتا قدرتمند است و در مقایسه با برخی دیگر از داروهای این خانواده،
اثر اختصاصی تری بر بازجذب سروتونین دارد. دراین پژوهش، به گروه دیگری از افراد
سالم هم به مدت 4 هفته، دارونما داده شد. هیچیک از داوطلبان یا پژوهشگران از نوع
قرصی که به افراد داده می شد خبر نداشتند. سپس در هفته اول و چهارم، شخصیت و
رفتارهای اجتماعی داوطلبان بررسی شد. برای این کار آنان پرسش نامه های مربوطه را پر
کرده و ضمن انجام تکلیفی که شامل مرتب کردن و جورچین با مشارکت دیگران بود، مورد
مشاهده قرار گرفتند.
داوطلبانی که پکسیل مصرف کرده بودند، در مقایسه با گروه دارونما، تحریک
پذیری و خصومت کمتری به دیگران نشان دادند و بیشتر احتمال داشت که رفتارهای اجتماعی
مثبت هنگام مرتب کردن جورچین نشان دهند. به علاوه، هر چه سطح خونی پیکسل در بدن
داوطلبان بالاتر بود، تحریک پذیری و و خصومت آنها بیشتر افت می کرد، و رفتارهای
اجتماعی مثبت آنها بیشتر از 4 هفته بیشتر افزایش می یافت.(کناتسن و همکاران،
1998).
به نظر می رسد این نتایج حاکی از آن است که پکسیل واقعا شخصیت این داوطلبان
سالم را تغییر داده بود. و البته این اثر، عمدتا مرهون تغییر خلق آنها بود. خلق
منفی در داوطلبانی که پکسیل مصرف کرده بودند به طرز چشمگیری کاهش یافت، که کاملا
تغییرات شخصیت و رفتار اجتماعی آنها را توجیه می کرد. پس شاید پکسیل اثر مستقیمی بر
شخصیت نداشته بلکه به طور غیر مستقیم با رفع خلق منفی داوطلبان اثر گذاشته بود.
این تفسیر منطبق بر نظریاتی است که معتقدند یک وجه بنیادین شخصیت، خُلق یا
مزاج است که بر رغبت فرد به رویارویی با چالش های جدید یا گریز از از آنها اثر می
گذارد(کلونینگر، سوراکیک و پرزبک، 1994).
بر اساس این نظریات، تمامی صفات شخصیتی بر این اساس هستند که مزاج پایه ای
فرد چگونه است، نحوه واکنش محیط به این مزاج چگونه است (مثلا، آیا والدینتان شما را
به دلیل مضطرب بودن تنبیه می کنند یا برای غلبه آن به شما کمک می کنند). و اینکه
این مزاج، چگونه فرد را در تصمیم گیری های مهم زندگی هدایت می
کند.
پژوهش بر علل زیستی شخصیت تازه در آغاز راه است. در این بین یافته هایی که
برشمردیم ممکن است جنبه های اجتماعی داشته باشند:
آیا جامعه ما خواهان آن است که افراد با خوردن قرص، شخصیت
خود را
تغییر دهند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر