داستان طنز ترک شیشه ؟
اول از همه تصمیم می گیرید که این ماده مخدر لعنتی را ترک کنید ؟
دوم می روید سراغ پایپ تون و با خشم به انها نگاه می کنید و می گوید من از دست توخلاص می شوم .
بعد پایپ را بر می دارید می برید که بشکونید .اما یک لحظه فکر می کنید که حیفه کلی پول بابت این پایپ دادم و اصلا نمونش تو ایران پیدا نمی شود و و یک ان به فکر خاطرات خوشتون با پایپ می افتید و اینکه همه دوستانتان به پایپ شما حسودی می کردند ؟
فکر می کنید بهتر است پایپ را به یکی از دوستان شیشه کشتون هدیه بدهید تا هم طرف را مدیون کنید هم به دوستانتان نشان بدهید که عزم و اراده کرده اید که شیشه را میخواهید ترک کنید
به خانه دوستان می روید و به او می گوید من عزم کردم دیگه شیشه نکشم برای همین ابن پایپ را به تو می دهم
دوستان هم که عزم و اراده شما را می بیند می گوید احسن به این اراده پسر تو حتما ترک می کنی
بعد می گوید به بین یک جنس خوبی برایم اوردند بیا قبل از ترک کردن شیشه یک بار اخر به علت این همه عزم و اراده یک دودی با هم بزنم
بعد می شنید با دوستان شیشه کشی و به خود می گوید دیدی چه عزم و اراده ای دارم ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر