مقدمه:
اکثر اتصالات سیناپسی از نوع سیناپسهای شیمیایی است که در آنها یک ماده نوروترانسمیتر (neurotransmitter) که در داخل وزیکولهای سیناپسی (synaptic vesicles ) در انتهای رشته عصبی پیش سیناپسی قرار دارد، به داخل شکاف سیناپسی انتشار می یابد (احتمالاًاز طریق پدیدۀ اگزوسیتوز) و به گیرنده ها که مولکولهای پروتئینی مخصوصی می باشند و در غشای پس سیناپسی قرار دارند ، متصل می شود.طبیعت این مولکولهای گیرنده تعیین می کند که تأثیر روی سلول پس سیناپسی تحریک کننده یا مهار کننده باشد.
اولین نوروترانسمیتری که تشخیص داده شد استیل کولین بود که در اتصالات بین نورون – عضله و دستگاه عصبی خودکار دیده می شود.
بقیۀ نوروترانسمیترها شامل نور آدرنالین ، آمینهایی مثل دوپامین و سروتونین، آمینو اسیدهایی مثل اسید گلوتامیک و گاما آمینو بوتیریک اسید و پپتید های شبه اُپیوئیدی مثل انکفالین ها وبتا آندورفین و گازهایی مانند اکسید نیتریک (No ) می شود.(1)
ساختمان شیمیایی :
انکفالین ها پپتید های شبه مرفینی و 5 اسید آمینه ای می باشند ، و تنها در توالی اسید آمینۀ انتهایی ، که یا لوسین (لو- انکفالین) و یا متیونین ( مت – انکفالین) است ، تفاوت دارند.
بتا اندورفین(beta endorphin ) نیز قسمتی از ساختار آمینو اسیدی آن شبیه ساختار آمینو اسیدی متیونین – انکفالین است . (2 )
سلول های انکفالینرژیک:بسیاری از فیبرهای مشتق از هسته های دور بطنی (periventricular nucleus )و ماده خاکستری اطراف قنات مغزی (perriaquedduct gray matter ) در انتهاهای خود انکفالین ترشح می کنند. انتهاهای بسیاری از فیبرها در هسته سجافی بزرگ(raphe magnus ) انکفالین آزاد میکنند. فیبرهایی که از این هسته شروع شده و در شاخهای خلفی نخاع ختم می شوند در انتهای خود سروتونین ترشح می کنند.سروتونین به نوبه خود موجب می شود که نورونهای موضعی نخاعی انکفالین ترشح کنند.(3)
اندامهای هدف سیستم های اُپیوئیدی و گیرنده های آنها:(2 )
تاکنون سه گروه عمده از گیرنده های اُ پیوئیدی شناخته شده اند:
1- گیرنده مو( µ) : دارای اثرات ضدَ درد( آنالژزیک) – لیگاند آن مت – انکفالین است.
2- گیرنده دلتا(δ) : رفتارهای هیجانی را میانجیگری و تنظیم می کند. لیگاند آن لو– انکفالین است.
3- گیرنده کاپا(К) : در ارتباط با پردازش و تنظیم درد : گیرنده اختصاصی آن دینورفین است.
برای نامگذاری گیرنده ها معمولاً از میل ترکیبی آنها با آگونیست ها استفاده می شود. اُپیوئیدها ی آلکالوئیدی ( مانند مرفین ) از آگونیست های قوی گیرند های µ هستند.
در تأیید این موضوع ، حذف گیرندۀ مو در موشها ، موجب می شود تا حساسیت خود را به مرفین و سایر آگونیست های گیرنده های µ از دست بدهند.
پراکندگی گیرنده های اُپیوئیدی:(2 )
1- درسیستم عصبی مرکزی : مانندمناطق مرتبط با تنظیم دردکه شامل مادۀ خاکستری اطراف قنات مغزی- بخش شکمی بصل انخاع– لایۀ سطحی شاخ پشتی مادۀ خاکستری نخاع است.
2- در سیستم عصبی محیطی
3- بافت های غیر عصبی : به عنوان مثال بروز یبوست ( از عوارض جانبی مصرف اُ پیوئیدها ) را می توان به حضور گیرنده های اُپیوئیدی در عضلات روده و اسفنگتر مخرج نسبت داد.
نقش اُ پیوئیدها به عنوان میانجی عصبی: (2 )
انکفالین ها نسبت به آنزیم های پروتئولیتیک حسّاس اند و به سرعت تجزیه می شوند.با توجه به این خصوصیت انکفالین را می توان در فهرست میانجی های عصبی (neurotransmitter) قرار داد. علاوه بر این پایان اثر انکفالین ها بیشتر نتیجـۀ انهدام آنزیمی است تا جذب مجدد به داخل نورونها یا سلول های گلیال.
اثرات فیزیولوژیک مواد اُپیوئیدی: (2 )
این اثرات را می توان در سه گروه بررسی کرد:
1- اثرات ضدّدردی (آنالژزیک):
اثرات ضدّ دردی ، شناخته ترین نقش مواد شبه مرفینی در نخاع است . این اثرات در محلّ سیناپس بین نورونهای بینابینی انکفالینرژیک (واقع در شاخ خلفی مادۀ خاکستری نخاع ) با پایانه های آوران اعصاب محیطی ، که اطّلاعات درد را به نخاع حمل می کنند ، اعمال می شود.
پایانه های آوران محتوی پپتیدی به نام مادّۀ P هستند و این مادّه را به عنوان میانجی عصبی آزاد می کنند.
انکفالین (وهمجنین سایر اُپیوئید ها ) آزاد شده از نورون های بینابینی ، میزان آزاد سازی مادّه P را کم می کند.بدین ترتیب پیام درد ، در هنگام ورود به سیستم عصبی مرکزی ، تضعیف می شود.(2 )
انکفالین موجب مهار پیش سیناپسی و پس سیناپسی فیبرهای ورودی درد هم نوع A – دلتا و هم نوع C می شود.
انکفالین مهار پیش سیناپسی را احتمالا با بلوکه کردن کانالهای کلسیمی در غشای ترمینالهای عصبی انجام می دهد.چون یونهای کلسیم هستند که موجب آزاد شدن میانجی در سیناپس می شوند. (3)
مکانیسم عصبی عملکرد طب سوزنی در تسکین درد:
بر اثر سوزن زدن، رشته های عصبی کوچک میلین دار که در عضلات قرار گرفته اند فعال می شوند و تحریکات را به نخاع می فرستند و از این طریق سه مرکز عصبی (نخاع، مغز میانی، محور هیپوفیز هیپوتالاموس) فعال می شوند و اثرات ضد دردی خود را بروز می دهند. این تحریکات
در نخاع از طریق آزاد نمودن انکفالین و دینورفین از انتقال تحریک درد جلوگیری می کنند. در مغز میانی از طریق آزاد سازی انکفالین سیستم رافه نزولی فعال می شود که توسط منوآمین ها (مانند سروتونین و نوراپی نفرین) از صعود پیام درد جلوگیری می کند و مرکز سوم یعنی محور
هیپوفیز هیپوتالاموس با ترشح بتااندورفین در خون و مایع مغزی نخاعی در محل های دورتر ایجاد بی دردی می کند. پس هر سه نوع اندورفین ها (انکفالین، بتااندورفین، دینورفین) ودونوع منوآمین (سروتونین، نوراپی نفرین) درایجاد خاصیت ضددردی طب سوزنی دخالت دارند. (3)
2- کنترل ترشّح هورمون های هیپوفیزی:(3 )
پپتید های اُپیوئیدی در تنظیم میزان آزاد سازی هورمونهای هیپوفیزی دخالت دارند.آزمایشات بر روی میمون دمُ خوکی نشان داده است که غلظت بتا – آندورفین در خون هیپو فیزی صد برابر بیشتر از پلاسمای محیطی است.همچنین تزریقات داخل وریدی پپتید های اُپیوئیدی موجب آزاد سازی PRL ، STH ،AVP وMSH و مهار ترشّح FSH و LH از هیپوفیز می شود.از طرف دیگر پپتید های اُپیوئیدی و آنتاگونیست های آنها هیچ گونه اثری بر هیپوفیز ایزوله شده ندارند.این موضوع نشان می دهد که اثرات پپتید های اُپیوئیدی در سطح هیپو تالاموس تنظیم می شود.
3- نقش آندورفین ها در تنظیم رفتار جنسی و احتمالاً تولید مثل:
تجویز یکی از آنالوگ های صناعی مت – آنکفالین ، به موش های صحرایی نر بالغ طبیعی ، موجب توقف رفتارهای آمیزشی می شود. در چنین شرایطی با تجویز نالوکسان رفتار های آمیزشی طبیعی دوباره ظاهر می شوند. بنابراین ، در شرایط فیزیولوژیک ، آندورفین ها رفتار های آمیزشی را تحت مهار تونیک خود نگه می دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر