ازدواج در ایران علی رغم تشویقهای حکومت برای این پدیده (پرداخت وام ازدواج) و تنبیهات کسانی که ازدواج نکردهاند (مثل منع دختران و پسران یا زنان و مردان از مسافرت یا اقامت با هم در هتل یا عدم اعطای بورس تحصیلی خارج از کشور به دختران مجرد) مسیری بر خلاف خواست اهل شریعت طی میکند. ازدواجها هم در شکل و روش انجام (در مکان هایی که حکومت نمی تواند جدا سازی جنسیتی انجام دهد یا جلوی رقص و شادی افراد را بگیرد)، هم در نوع قرارداد میان دو طرف، و هم در نتایج و پیامدها (مثل خانه نشین نشدن بسیاری از زنان و تولید مثل اندک) مسیری بر خلاف خواست فقها و دستگاههای حکومتی را در پیش گرفته است.
در این نوشته چهار تحول مهم در رخداد ازدواج در سالهای اخیر را بررسی می کنم.
کاهش ازدواج و افزایش ازدواجهای ناموفق
رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از کاهش ۴.۴ درصدی ازدواج در سال ۹۲ و افزایش ۴.۶ درصدی طلاق در این سال نسبت به سال ۹۱ خبر داد. مجموع ازدواجهای ثبت شده در سال ۹۲، ۷۵۷ هزار و ۱۹۷ مورد مجموع طلاقها در این سال ۱۵۸ هزار و ۷۵۳ مورد بوده است. (رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، فارس ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳) نسبت طلاق به ازدواج در سال ۱۳۸۰ یک به ۱۰.۵ بود اما این نسبت در سال ۱۳۸۹ به یک به ۶.۵ رسید. ارقام رشد طلاق در سالهای دههی هشتاد همیشه بالاتر از ارقام رشد ازدواج بوده است. در آن دهه نیز در سالهایی ازدواجها کاهش داشته است.
نتیجهی این دو، عبارت بوده است:
۱) افزایش روابط دختران و پسران خارج از چارچوب خانواده،
۲) افزایش خانوارهایی با افراد مجرد که نمی خواهند با پدر و مادر خود زندگی کنند، و
۳) افزایش تعداد کودکانی که توسط خانوادها به خانهی بخت می روند تا مبادا پس از بلوغ از این مسئله نگریزند.
در کنار طلاق قانونی با افزایش طلاق عاطفی میان زن و شوهر هم مواجه هستیم چون زنان و مردان می خواهند بالای سر بچهها باشند و منابع و امکانات زندگی با هم را از دست ندهند و در عین حال از لحاظ عاطفی رابطهشان تمام شده است. در این حال دو طرف با هم زندگی می کنند اما رابطهی عاطفی ندارند. این نوع طلاق می تواند با ارتباط باز (روابط جنسی طرف مقابل با فردی دیگر) همراه باشد یا راه را برای چنین ارتباطی باز نکند.
بالا رفتن سن میانگین ازدواج
افزایش رقم بیکاری جوانان به حدود ۲۵ درصد و بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی به حدو ۳۰ درصد و افزایش تعداد دانشجویان سن دازدواج را هم در دختران و هم در پسران ایرانی افزایش داده است. متوسط سن ازدواج برای پسران و دختران ایرانی در سال ۱۳۹۰ به ترتیب به ۲۷.۶ . ۲۳.۴ سال رسید. این ارقام برای پسران و دختران در سال ۵۵ به ترتیب ۲۴.۱ . ۱۹.۷ و در سال ۱۳۷۵ به ترتیب ۲۵.۶ و ۲۲.۴ بوده است (نتایج سرشماری مسکن سال ۱۳۹۰، مرکز آمار ایران). فاصلهی سنی همسران نیز از ۴.۴ در سال ۱۳۵۵ به ۳.۳ در سال ۱۳۹۰ رسیده است.
این امر سه نتیجه در بر داشته است:
۱) افزایش بیسابقهی دختران و پسرانی که در سن ازدواج هستند اما ازدواج نکردهاند. تعداد دختران و پسران در سن ازدواج (۲۰ تا ۳۵ سال) و ازدواج ناکرده حدود ۱۰ میلیون نفر است (حدود ۵۰ درصد از افرادی که در این دورهی سنی هستند)
۲) کاهش باروری و کاهش نرخ رشد جمعیت که به حدود ۱.۳ درصد در سالهای اخیر رسیده است؛ و
۳) کمتر شدن تاثیر خانواده در تصمیم گیری مربوط به ازدواج، چون با بالاتر رفتن سن ازدواج افراد با استقلال بیشتری تصمیم می گیرند.
افزایش ازدواج میان مردان با زنان مسن تر از خود
طی سال ۱۳۹۲ در مجموع ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ واقعه ازدواج در کشور صورت گرفته ... در این سال، تعداد ازدواجهایی که زوجه بزرگتر از زوج بوده به ۸۱ هزار و ۳۸۰ واقعه میرسد که معادل ۱۰.۵ درصد است. در ۳.۶ درصد این ازدواجها دختران یک سال از پسران بزرگتر، در ۲.۲ درصد این ازدواجها دختران دو سال از پسران بزرگتر، در ۱.۶ درصد این ازدواجها دختران سه سال از پسران بزرگتر و مابقی ازدواجها هرکدام با آمار زیر یک درصد مربوط به ازدواجهایی است که دختران تفاوت سنی بیش از سه سال با پسران داشتهاند (علی اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، ایسنا، ۱۰ خرداد ۱۳۹۳)
در سال ۹۱ در مجموع ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ واقعه ازدواج طی سال ۹۱ انجام شده و در ۸۹ هزار و ۵۹ مورد از ازدواجها دختران از نظر سنی بزرگتر از پسران بودهاند که معادل ۱۰.۷ درصد ازدواجها است. در ۳.۷ درصد این ازدواجها دختران یکسال از پسران بزرگتر، در ۲.۲ درصد این ازدواجها دختران دو سال از پسران بزرگتر، در ۱.۶ درصد از این ازدواجها دختران سه سال از پسران بزرگتر ومابقی ازدواجها هرکدام با آمار زیر یک درصد مربوط به ازدواجهایی است که دختران تفاوت سنی بیش از سه سال با پسران داشتهاند.
علت این افزایش را در سه موضوع می توان پی گرفت:
۱) کمتر شدن نقش خانوادهها در تصمیم گیری. خانوادهی پسر معمولا ترجیح می دهند پسر آنها با دختری کوچک تر از خود ازدواج کند، خواه به دلیل امکان تسلط بیشتر و خواه به دلیل باروری بیشتر زنان در سنین پایین تر.
۲) فشار اقتصادی. امروز کمتر خانوادهای (که به رانتهای دولتی و حکومتی دسترسی نداشته باشد) می تواند با یک نان آور ادامهی حیات دهد. زنانی که سن بالاتری دارند امکان داشتن شغل و پس انداز آنها بیشتر است. برخی از پسران ترجیح می دهند با دختری ازدواج کنند که باری از دوش خانواده بردارد.
۳) افزایش دیدگاههای برابری خواهانه. در جامعهای که برخی از پسران با دختران کوچک تر از خود ازدواج می کنند طبیعی است که افراد برابری جو تابوی فاصلهی سنی میان دختر و پسر (با بزرگ تر بودن پسر) را می شکنند. هم دختران چنین آمادگیای را پیدا کردهاند و هم پسران توانستهاند ممنوعیتهای اجتماعی در این باب را پشت سر بگذارند.
پدیدهی ازدواج سفید
از روندهای تازه در حوزهی رخداد ازدواج در ایران درز گرفتن آن توسط برخی از جوانان و در عین حال شروع زندگی تازهی مشترک است. برخی از جوانان ایرانی با گریز از مراسم ازدواج و تعهدات قانونی ناشی از قرارداد ازدواج با یکدیگر بر اساس نوعی پیمان عاطفی زندگی مشترک دارند و نام این را هم گذاشتهاند ازدواج سفید به این معنا که سندی در این رابطه رد و بدل نشده و شناسنامهها در بخش ازدواج و طلاق سفید می مانند. اگر ازدواج یک نوع قرارداد باشد ازدواج سفید نوعی قرارداد نانوشته و ثبت ناشده است.
موارد بسیاری از این نوع روابط در شهرهای ایران بالاخص شهرهای بزرگ مشاهده می شود اما به دلیل غیر قانونی بودن آن از سوی حکومت دینی آمار آن جمع آوری نمی شود و ما از میزان آنها اطلاعی نداریم. اما در وجود این پدیده و رو به رشد بودن آن در ایران شکی نیست.
***
همهی این روندها بر خلاف خواست و ارزشها و سیاستهای حکومت اسلامگرا بوده است. روحانیون شیعه و اسلامگرایان همراه آنها خواستار ازدواج بیشتر و در سنین پایین تر، فاصلهی سنی میان پسران و دختران مزدوج (و نه بزرگ تر بودن دختران از پسران)، ثبت شدن و شرعی بودن ازدواج و محاسبات عقلانی کمتر در ورود به ازدواج بودهاند. در این موضوع نیز همانند بسیاری دیگر از موضوعات اجتماعی، جامعه و حکومت در دو مسیر متفاوت حرکت می کنند.
در این نوشته چهار تحول مهم در رخداد ازدواج در سالهای اخیر را بررسی می کنم.
کاهش ازدواج و افزایش ازدواجهای ناموفق
رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از کاهش ۴.۴ درصدی ازدواج در سال ۹۲ و افزایش ۴.۶ درصدی طلاق در این سال نسبت به سال ۹۱ خبر داد. مجموع ازدواجهای ثبت شده در سال ۹۲، ۷۵۷ هزار و ۱۹۷ مورد مجموع طلاقها در این سال ۱۵۸ هزار و ۷۵۳ مورد بوده است. (رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، فارس ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳) نسبت طلاق به ازدواج در سال ۱۳۸۰ یک به ۱۰.۵ بود اما این نسبت در سال ۱۳۸۹ به یک به ۶.۵ رسید. ارقام رشد طلاق در سالهای دههی هشتاد همیشه بالاتر از ارقام رشد ازدواج بوده است. در آن دهه نیز در سالهایی ازدواجها کاهش داشته است.
نتیجهی این دو، عبارت بوده است:
۱) افزایش روابط دختران و پسران خارج از چارچوب خانواده،
۲) افزایش خانوارهایی با افراد مجرد که نمی خواهند با پدر و مادر خود زندگی کنند، و
۳) افزایش تعداد کودکانی که توسط خانوادها به خانهی بخت می روند تا مبادا پس از بلوغ از این مسئله نگریزند.
در کنار طلاق قانونی با افزایش طلاق عاطفی میان زن و شوهر هم مواجه هستیم چون زنان و مردان می خواهند بالای سر بچهها باشند و منابع و امکانات زندگی با هم را از دست ندهند و در عین حال از لحاظ عاطفی رابطهشان تمام شده است. در این حال دو طرف با هم زندگی می کنند اما رابطهی عاطفی ندارند. این نوع طلاق می تواند با ارتباط باز (روابط جنسی طرف مقابل با فردی دیگر) همراه باشد یا راه را برای چنین ارتباطی باز نکند.
بالا رفتن سن میانگین ازدواج
افزایش رقم بیکاری جوانان به حدود ۲۵ درصد و بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی به حدو ۳۰ درصد و افزایش تعداد دانشجویان سن دازدواج را هم در دختران و هم در پسران ایرانی افزایش داده است. متوسط سن ازدواج برای پسران و دختران ایرانی در سال ۱۳۹۰ به ترتیب به ۲۷.۶ . ۲۳.۴ سال رسید. این ارقام برای پسران و دختران در سال ۵۵ به ترتیب ۲۴.۱ . ۱۹.۷ و در سال ۱۳۷۵ به ترتیب ۲۵.۶ و ۲۲.۴ بوده است (نتایج سرشماری مسکن سال ۱۳۹۰، مرکز آمار ایران). فاصلهی سنی همسران نیز از ۴.۴ در سال ۱۳۵۵ به ۳.۳ در سال ۱۳۹۰ رسیده است.
این امر سه نتیجه در بر داشته است:
۱) افزایش بیسابقهی دختران و پسرانی که در سن ازدواج هستند اما ازدواج نکردهاند. تعداد دختران و پسران در سن ازدواج (۲۰ تا ۳۵ سال) و ازدواج ناکرده حدود ۱۰ میلیون نفر است (حدود ۵۰ درصد از افرادی که در این دورهی سنی هستند)
۲) کاهش باروری و کاهش نرخ رشد جمعیت که به حدود ۱.۳ درصد در سالهای اخیر رسیده است؛ و
۳) کمتر شدن تاثیر خانواده در تصمیم گیری مربوط به ازدواج، چون با بالاتر رفتن سن ازدواج افراد با استقلال بیشتری تصمیم می گیرند.
افزایش ازدواج میان مردان با زنان مسن تر از خود
طی سال ۱۳۹۲ در مجموع ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ واقعه ازدواج در کشور صورت گرفته ... در این سال، تعداد ازدواجهایی که زوجه بزرگتر از زوج بوده به ۸۱ هزار و ۳۸۰ واقعه میرسد که معادل ۱۰.۵ درصد است. در ۳.۶ درصد این ازدواجها دختران یک سال از پسران بزرگتر، در ۲.۲ درصد این ازدواجها دختران دو سال از پسران بزرگتر، در ۱.۶ درصد این ازدواجها دختران سه سال از پسران بزرگتر و مابقی ازدواجها هرکدام با آمار زیر یک درصد مربوط به ازدواجهایی است که دختران تفاوت سنی بیش از سه سال با پسران داشتهاند (علی اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور، ایسنا، ۱۰ خرداد ۱۳۹۳)
در سال ۹۱ در مجموع ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ واقعه ازدواج طی سال ۹۱ انجام شده و در ۸۹ هزار و ۵۹ مورد از ازدواجها دختران از نظر سنی بزرگتر از پسران بودهاند که معادل ۱۰.۷ درصد ازدواجها است. در ۳.۷ درصد این ازدواجها دختران یکسال از پسران بزرگتر، در ۲.۲ درصد این ازدواجها دختران دو سال از پسران بزرگتر، در ۱.۶ درصد از این ازدواجها دختران سه سال از پسران بزرگتر ومابقی ازدواجها هرکدام با آمار زیر یک درصد مربوط به ازدواجهایی است که دختران تفاوت سنی بیش از سه سال با پسران داشتهاند.
علت این افزایش را در سه موضوع می توان پی گرفت:
۱) کمتر شدن نقش خانوادهها در تصمیم گیری. خانوادهی پسر معمولا ترجیح می دهند پسر آنها با دختری کوچک تر از خود ازدواج کند، خواه به دلیل امکان تسلط بیشتر و خواه به دلیل باروری بیشتر زنان در سنین پایین تر.
۲) فشار اقتصادی. امروز کمتر خانوادهای (که به رانتهای دولتی و حکومتی دسترسی نداشته باشد) می تواند با یک نان آور ادامهی حیات دهد. زنانی که سن بالاتری دارند امکان داشتن شغل و پس انداز آنها بیشتر است. برخی از پسران ترجیح می دهند با دختری ازدواج کنند که باری از دوش خانواده بردارد.
۳) افزایش دیدگاههای برابری خواهانه. در جامعهای که برخی از پسران با دختران کوچک تر از خود ازدواج می کنند طبیعی است که افراد برابری جو تابوی فاصلهی سنی میان دختر و پسر (با بزرگ تر بودن پسر) را می شکنند. هم دختران چنین آمادگیای را پیدا کردهاند و هم پسران توانستهاند ممنوعیتهای اجتماعی در این باب را پشت سر بگذارند.
پدیدهی ازدواج سفید
از روندهای تازه در حوزهی رخداد ازدواج در ایران درز گرفتن آن توسط برخی از جوانان و در عین حال شروع زندگی تازهی مشترک است. برخی از جوانان ایرانی با گریز از مراسم ازدواج و تعهدات قانونی ناشی از قرارداد ازدواج با یکدیگر بر اساس نوعی پیمان عاطفی زندگی مشترک دارند و نام این را هم گذاشتهاند ازدواج سفید به این معنا که سندی در این رابطه رد و بدل نشده و شناسنامهها در بخش ازدواج و طلاق سفید می مانند. اگر ازدواج یک نوع قرارداد باشد ازدواج سفید نوعی قرارداد نانوشته و ثبت ناشده است.
موارد بسیاری از این نوع روابط در شهرهای ایران بالاخص شهرهای بزرگ مشاهده می شود اما به دلیل غیر قانونی بودن آن از سوی حکومت دینی آمار آن جمع آوری نمی شود و ما از میزان آنها اطلاعی نداریم. اما در وجود این پدیده و رو به رشد بودن آن در ایران شکی نیست.
***
همهی این روندها بر خلاف خواست و ارزشها و سیاستهای حکومت اسلامگرا بوده است. روحانیون شیعه و اسلامگرایان همراه آنها خواستار ازدواج بیشتر و در سنین پایین تر، فاصلهی سنی میان پسران و دختران مزدوج (و نه بزرگ تر بودن دختران از پسران)، ثبت شدن و شرعی بودن ازدواج و محاسبات عقلانی کمتر در ورود به ازدواج بودهاند. در این موضوع نیز همانند بسیاری دیگر از موضوعات اجتماعی، جامعه و حکومت در دو مسیر متفاوت حرکت می کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر