نقشآفرینی شجره خانوادگی در انتقال اضطراب
یافتههای یک پژوهش جدید حاکی از آن است که عملکرد مغزی پشت افسردگی و اضطراب، ارثی است، اما هنوز فضای تجربی و محیطی زیادی برای کاهش خطر یک اختلال روانی تمام عیار وجود دارد.
این تحقیق دانشمندان دانشگاه ویسکانسین-مدیسون بر میمونهای رزوس تمرکز داشت که مانند انسانها از خلق و خوی مضطرب برخوردارند.
محققان مغز میمونهای جوان را اسکن کرده و دریافتند مناطق مغزی مرتبط با اضطراب در این حیوانات، شواهدی از ارثی بودن را به نمایش گذاشتند. حدود 30 درصد از اختلافات در اضطراب زودرس با تاریخچه خانوادگی توضیح داده میشوند.
اضطراب و افسردگی از اختلالات متداول هستند. به گفته موسسه ملی بهداشت ذهنی، حدود 18 درصد از بزرگسالان آمریکایی یک اختلال اضطراب را در یک سال گذشته تجربه کردهاند و حدود هفت درصد دارای یک دوره افسردگی حاد بودهاند. میانگین سنی برای آغاز افسردگی 11 سال است.
کودکان دارای خلقوخوی اضطرابی شدید تا 50 درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به یک اختلال ذهنی در بزرگسالی قرار دارند.
محققان به دنبال یافتن پایه مغزی این خلقوخو هستند تا بتوانند مداخلات زودهنگام را برای دور نگهداشتن کودکان از افسردگی و اضطراب ایجاد کنند.
آنها از اسکن PET برای تصویربرداری از مغز 592 میمون رزوس جوان استفاده کردند. این میمونها بصورت جفتی در مرکز ملی تحقیقات ویسکانسین نگهداری میشوند.
در طول زمان اسکن، یک فرد غریبه وارد اتاق شد و به میمونها نگاه نکرد.
این یک سناریوی تقریبا تنشزا برای میمونها بشمار میرود و دانشمندان را قادر میکند تا اتفاقات مغزی حیوانات را در زمان رویداد یک واقعه اضطرابآور اسکن کنند.
محققان میدانستند که همه میمونهای یک کلونی چگونه با هم ارتباط دارند، از این رو توانستند ارثی بودن رفتارهای اضطرابی را در شجره خانوادگی آنها دنبال کنند. آنها دریافتند که تغییرات در اضطراب میتواند توسط ژنهای منتقل شده از پدر و مادر توضیح داده شود.
محققان همچنین دریافتند که عملکرد سه منطقه مغزی قشر اوربیتوفرونتال، آمیگدال و سیستم لیمبیک، قابل توارث بوده و در اضطراب دخیل هستند.
این یافتهها در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم آمریکا منتشر شده است.
محققان مغز میمونهای جوان را اسکن کرده و دریافتند مناطق مغزی مرتبط با اضطراب در این حیوانات، شواهدی از ارثی بودن را به نمایش گذاشتند. حدود 30 درصد از اختلافات در اضطراب زودرس با تاریخچه خانوادگی توضیح داده میشوند.
اضطراب و افسردگی از اختلالات متداول هستند. به گفته موسسه ملی بهداشت ذهنی، حدود 18 درصد از بزرگسالان آمریکایی یک اختلال اضطراب را در یک سال گذشته تجربه کردهاند و حدود هفت درصد دارای یک دوره افسردگی حاد بودهاند. میانگین سنی برای آغاز افسردگی 11 سال است.
کودکان دارای خلقوخوی اضطرابی شدید تا 50 درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به یک اختلال ذهنی در بزرگسالی قرار دارند.
محققان به دنبال یافتن پایه مغزی این خلقوخو هستند تا بتوانند مداخلات زودهنگام را برای دور نگهداشتن کودکان از افسردگی و اضطراب ایجاد کنند.
آنها از اسکن PET برای تصویربرداری از مغز 592 میمون رزوس جوان استفاده کردند. این میمونها بصورت جفتی در مرکز ملی تحقیقات ویسکانسین نگهداری میشوند.
در طول زمان اسکن، یک فرد غریبه وارد اتاق شد و به میمونها نگاه نکرد.
این یک سناریوی تقریبا تنشزا برای میمونها بشمار میرود و دانشمندان را قادر میکند تا اتفاقات مغزی حیوانات را در زمان رویداد یک واقعه اضطرابآور اسکن کنند.
محققان میدانستند که همه میمونهای یک کلونی چگونه با هم ارتباط دارند، از این رو توانستند ارثی بودن رفتارهای اضطرابی را در شجره خانوادگی آنها دنبال کنند. آنها دریافتند که تغییرات در اضطراب میتواند توسط ژنهای منتقل شده از پدر و مادر توضیح داده شود.
محققان همچنین دریافتند که عملکرد سه منطقه مغزی قشر اوربیتوفرونتال، آمیگدال و سیستم لیمبیک، قابل توارث بوده و در اضطراب دخیل هستند.
این یافتهها در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم آمریکا منتشر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر