تاثیر نام افراد بر سرنوشت اجتماعی و روابط عاطفی آنان
آیا از نام خود راضی هستید؟ دوست دارید شنیدن نامتان چه حسی را در دیگری برانگیزد؟ شنیدن چه نامهایی برایتان لذتبخش است؟ نامها بازتابدهنده فرهنگهای گوناگوناند که از تبعیض و تحقیر تا عشق و زیبایی را در خود جای دادهاند.
تصور این که موجودی نام نداشته باشد بسیار دشوار است. مبادله "نام" میان آدمیان گام نخست برای ایجاد یک رابطه انسانی یا گسترش هر گونه پیوند اجتماعی است. کما اینکه چه در آغاز پیوند عاشقانه و چه برای داوطلب شدن برای انجام کاری باید "نام"ی را بر کسی یا کاری گره زد و "نامزد" شد.
نام عنصری است که فراگیر شدنش موجب شهرت است و بیش از حد محدود شدنش باعث گمنامی. قضاوت نیک مردمان درباره آن را "خوشنامی" و نقطه مقابلش را "بدنامی" میخوانند.
اگر چه سعدی پیوند عشق و نیکنامی را جور دیگر میبیند:
دگر بخفته نمیبایدم شراب و سماع
که نیکنامی در دین عاشقان ننگست
نه فقط انسانها بلکه هر موجودی بدون داشتن یک نام معین، در یافتن یک هویت مستقل ناکام میماند؛ هویتی که باعث شناخت میشود. نام هر فردی به مرور زمان و در پیوند با دیگر افراد جامعه، علاوه بر تداعی یک هویت ظاهری، حامل یک هویت عمیق غیرظاهری برای مخاطبان است که در پی تداوم روابط، به مرور شکل کاملتری به خود میگیرد.
بنابر این هر "نام" به مرور زمان مجموعهای از خاطرات و تاثیرات را در ذهن و ضمیر دیگران به جا میگذارد که خاستگاه اصلی بسیاری از قضاوتها یا تمایلات متقابل افراد به یکدیگر تلقی میشود؛ عشق و صمیمیت، خشم و نفرت یا هر نوع واکنش رفتاری دیگر.
این نوع تصورات و بازتابهای آن که با شنیدن نام دیگران در ضمیر افراد تداعی میشود، علاوه بر آنکه عنصر اصلی تمایز افراد از یکدیگر است، تا جایی ادامه مییابد که نقش کارکردی آن در روابط اجتماعی به مرور از شکل ظاهری فرد هم فراتر رفته و تاثیرات پایدارتری به جا میگذارد. تصوراتی که کلیدواژه ورود به آن "نام" افراد است.
نام، ابزاری فراتر از شناخت ظاهری
دکتر ناصر فکوهی، انسانشناس، در مقاله "نامها و فرهنگ" مینویسد: «نامها یکی از پراهمیتترین ابزارهایی هستند که ما برای تحلیل فرهنگها در دست داریم. فاصله میان مفهوم ایدئولوژیک، هژمونیک و تعریف عمومی یک نام در یک نظام اجتماعی، همگی از مواردی هستند که باید به آنها توجه کرد. هر چند نامها (بنا بر نظریههایی که بیشترین اجماع درباره آنها وجود دارد) صرفا ابزارهای قراردادی در زبانها هستند تا بتوان دستگاه نمادساز زبان را کارا کرد، اما در عمل به دلیل درونی شدن در نظام ذهنی، بسیار فراتر از این قرارداد رفتهاند.»
هر نامی علاوه بر داشتن معنای معین یک کلمه، بار معنایی خاصی را در ارتباط با یک شخص بخصوص با خود حمل میکند. یعنی نام علاوه بر اطلاق به یک فرد، در طول زمان معرف شخصیت همان فرد هم تلقی میشود که واکنشهای متفاوتی را در ذهن طرف مقابل ایجاد میکند. از این رو میتوان "اسامی" را کلماتی فرض کرد که مجموعهای از خاطرات و تصورات را با خود جابجا میکنند.
به گفته حافظ:
نام من رفتهست روزی بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوی جان میآید از نامم هنوز
اسامی دخترانه، تابوها و تبعیضها
نوع کاربرد اسامی در یک جامعه تا حدودی معرف شخصیت فرهنگ عمومی همان جامعه است، یعنی آینه تمایلات فکری و مناسبات اجتماعی دستکم بخشی از لایههای اجتماعی محسوب میشود.
"آقا محسن! من بیرون کنار ماشین منتظرم، زود بیا..." این جمله توام با فریاد مردی است که با همسر و فرزند دو سالهاش به یک جشن عروسی دعوت شدهاند. او میخواهد به همسرش که در "قسمت زنانه تالار پذیرایی" مشغول شادی است یادآوری کند که وقت رفتن است و او در خیابان منتظرش است! وقتی با تعجب از او میپرسم چرا به همسرش میگوید "آقا محسن" پاسخ میدهد: "محسن اسم پسر منه، عیال هم میدونه که منظورم چیه"!
چرا برخی از مردان در فضاهای عمومی حاضر به بردن نام همسرانشان نیستند و از آنها با عناوینی مانند عیال، خانواده، منزل یا هر لقب غیرمستقل دیگری یاد میکنند؟ بسیاری از کارشناسان علت این رفتار را، مالکانه و "ناموسی" دانستن تمام هویت زنانه همسر (دختر یا مادر و خواهران) از سوی برخی مردان سنتی - مذهبی میدانند. در فرهنگهای لغت، "ناموس" از مفاهیم و ارزشهای مردسالارانه در نظام اخلاقی کشورهای اسلامی از جمله ایران به شمار میرود که در ردیف کلماتی مانند شرف و عصمت و آبرو قرار میگیرد.
باور داشتن به "ناموس" در بین برخی گروههای اجتماعی، مردان را وا میدارد که مسئله حریم خانوادگی خود را تا آنجا تعمیم دهند که نام بردن از همسرشان در فضای عمومی را نوعی شکستن حریم خانوادگی تلقی کنند. رفتاری که همزمان محدودیتهای فراوان دیگری بر زنان تحمیل میکند و گاهی تخطی یک مرد از این راه و رسم، میتواند سرزنش سایر مردان همان طبقه اجتماعی را در پی داشته باشد.
البته تبعیضهای جنسیتی محدود به "ناموسی" دیدن حقوق زنان نیست، زیرا گرچه با توسعه نسبی شرایط اجتماعی از شدت ناگوار بودن "دختردار" شدن به جای آوردن "پسر کاکل زری" که بتواند نام نیاکان خود را زنده نگه دارد کاسته شده، اما همچنان در برخی از مناطق جهان، از جمله ایران، ترجیح بعضی والدین به داشتن فرزند پسر را نمیتوان نادیده گرفت. تا آنجا که همچنان شاهد نامگذاریهایی مانند "بسی"، "دختر بس" یا معادل آن مثل "قزبس" و "گل بس" و "کفایت" برای دخترانی هستیم که خانواده از تولد آنها ناخرسند است.
چنین رویکرد تبعیضآمیزی البته در شماری از کشورهای خاورمیانه، آفریقا و شرق آسیا نیز به شکلهای نسبتا مشابهی دیده میشود. مثلا گزارشهای موسسه "اکشن اید" نشان میدهد که سالانه به شمار آزمایشهای سونوگرافی برای تعیین جنسیت جنین و سقط کردن دختران در هند افزوده میشود. طبق آمار مجله پزشکی "لانست" چاپ لندن در دو دهه گذشته بیش از ۲۰ میلیون زن هندی جنین خود را صرفا به دلیل دختر بودن سقط کردهاند یا بعد از تولد نوزاد به دلیل عدم توجه عمدی به مسائل بهداشتی یا غذایی موجبات مرگ آنها را فراهم ساختهاند. در همین حال دخترانی که از این مرحله به سلامت میگذرند با مشکلات متعدد دیگری دست و پنجه نرم میکنند که از آن جمله اسامی تحقیرآمیزی است که روی برخی از آنها گذاشته میشود. این نوع اسامی نه تنها امکان معاشرتهای عشقی و عاطفی را از این دختران میگیرد بلکه در تمام طول زندگی شرایط ناگواری برای آنان فراهم میکند
چندی پیش درمنطقه ساتارا در شهر ماهاراشترا در هند ۲۸۵ دختر جوان اجازه یافتند اسامی مورد علاقه خود را برگزینند و شناسنامههای جدیدی دریافت کنند. این دختران همه "ناکوزا" یا "ناکوشی" نامیده میشدند که به زبان هندی "ناخواسته" معنی میدهد. در این جشن "رهایی از نامهای تحقیرآمیز" تعدادی از این دختران اسامی هنرپیشههای معروف "بالیوود" را برای خود برگزیدند و برخی دیگر اسامی سنتی و زیبای هندی مانند "وایشالی" که مترادف زیبا، خوب یا متمول است را انتخاب کردند. طی سالهای اخیر جنبش دختران هندی برای رهایی از اسامی تحقیرآمیز و تحمیلی که تاثیر مستقیمی بر موقعیت اجتماعی آنان میگذارد، رشد یافته است.
تاثیر نام بر روابط عاطفی و عاشقانه
همانگونه که پیشتر اشاره شد "نام" هر فرد کلیدواژهای است که علاوه بر اشاره به یک فرد خاص، هویت و شخصیت فرد را نشان میدهد و ناخواسته ما را به آرشیوی از اطلاعات انباشته شده و تحلیل و قضاوتهای ما درباره آن شخص هدایت میکند. در حقیقت تمامی تصورات ما از یک فرد آشنا بلافاصله پس از شنیدن نام او در ضمیرمان تجلی مییابد بیآنکه نیازی به دیدن او داشته باشیم.
همچنین به دلیل تاثیر مستقیم حسها و تصورات انسان بر فعل و انفعالات شیمیایی بدن و نیز واکنشهای ارادی و غیرارادی رفتاری، "نام" جایگاه مهمی را در چگونگی مبدل ساختن این تصورات به انواع واکنشهای رفتاری به خود اختصاص میدهد. هرگاه نامی را میشنویم اما نسبت به صاحب آن شناختی نداریم، ذهن به طور خودکار مناسبترین واکنش را پیدا میکند؛ واکنشی که سوابق ذهنی و کاراکتر فرد شنونده در شکلگیری آن نقش به سزایی دارد.
تحقیقات پژوهشگران دانشگاه نورث وسترن نشان میدهد که انتخاب اسم بسیار مهمتر از آن چیزی است که تاکنون تصور میشد و شاید به همین دلیل است که "کتابهای اسم" نزد مردم از محبوبیت بالایی برخوردارند. به گفته این محققان، داشتن یک اسم زیبا و خوشآهنگ نه تنها احساس اطمینان فرد به خودش را افزایش میدهد بلکه موجب میشود دیگران به طور مثبتتری به فرد نگاه کنند.
سرپرست این تیم پژوهشی میگوید: «این که افراد چه کار میکنند و به چه فکر میکنند اهمیت چندانی ندارد. در واقع مغز انسان به محض شنیدن اسمی که تلفظ میشود پالسهایی را ارسال و دریافت کرده و با توجه به اسم فرد درباره وی قضاوت میکند. زیرا نامی که ما را با آن صدا میزنند یک نماد و یک آینه است. در واقع اسم همچون یک کارت ویزیت عمل میکند که معرف و بیانگر شخصیت درونی ما است. آوا و معنایی که یک اسم دارد میتواند به طور مستقیم روی رفتار و قضاوت دیگران نسبت به ما اثر بگذارد. آهنگ و معنای اسم فرد حتی روی تولید هورمونهای اکسیتوسین، دوپامین و اندورفین نیز اثر میگذارد.»
جالب توجه این که هورمونهای مورد اشاره در این پژوهش علمی رابطه مستقیمی با فعالیتهای جسمی و جنسی دارند. "اکسیتوسین" که از آن به عنوان "هورمون عشق" هم نام میبرند، توسط غده هیپوفیز ترشح میشود و به طور کلی در رشد رفتارهای اجتماعی و واکنشهای فردی و کنترل اضطراب نقش کلیدی دارد. تقویت اعتماد به نفس، جلب اطمینان، فداکاری، خطرپذیری، مهربانی و تقویت روابط عاطفی و عاشقانه و تمایلات جنسی از جمله مزیتهای ترشح این هورمون است. جالب آن که شنیدن نام یا صدای فرد مورد علاقه، یادآوری خاطرات شیرین و حتی یک نگاه مهربان از راههای ترشح این هورمون در بدن هستند.
"دوپامین" هم نوعی پیامرسان عصبی است که ارتباط آن با اجتماعی بودن بسیار شناخته شده است. بنا بر نتایج یک مطالعه جدید ارتباط مستقیمی بین اعتماد به نفس و موقعیت اجتماعی افراد و میزان چسبندگی گیرندههای دوپامین وجود دارد.
"آندروفین" یا مسکنطبیعی بدن نیز مادهای است که با کاهش اضطراب درد را تسکین میدهد و آرامشبخش است. این ماده هنگام فعالیت بدنی، هیجان، احساس عشق و هنگام رسیدن به اوج لذت جنسی تولید میشود.
آگاهی و مقاومت در برابر تبعیضهای جنسی
بسیاری از مردم در جوامع مختلف به مرور زمان به اهمیت کارکرد و نقش نام در ایجاد پیوندهای اجتماعی پی برده و تاثیرات کاربردی آن را در روابط خصوصی و عمومی خود تجربه کردهاند. به همین دلیل اغلب افراد علاقه دارند نام آنها تداعیکننده بهترین واکنشها در ذهن مخاطبان باشد. در نظر داشتن جوانب گوناگون برای تغییر نام خود یا استفاده از اسامی مستعار یا صرف وقت فراوان برای برگزیدن نام فرزندان این نکته را اثبات میکند.
نام عنصری است که فراگیر شدنش موجب شهرت است و بیش از حد محدود شدنش باعث گمنامی. قضاوت نیک مردمان درباره آن را "خوشنامی" و نقطه مقابلش را "بدنامی" میخوانند.
اگر چه سعدی پیوند عشق و نیکنامی را جور دیگر میبیند:
دگر بخفته نمیبایدم شراب و سماع
که نیکنامی در دین عاشقان ننگست
نه فقط انسانها بلکه هر موجودی بدون داشتن یک نام معین، در یافتن یک هویت مستقل ناکام میماند؛ هویتی که باعث شناخت میشود. نام هر فردی به مرور زمان و در پیوند با دیگر افراد جامعه، علاوه بر تداعی یک هویت ظاهری، حامل یک هویت عمیق غیرظاهری برای مخاطبان است که در پی تداوم روابط، به مرور شکل کاملتری به خود میگیرد.
بنابر این هر "نام" به مرور زمان مجموعهای از خاطرات و تاثیرات را در ذهن و ضمیر دیگران به جا میگذارد که خاستگاه اصلی بسیاری از قضاوتها یا تمایلات متقابل افراد به یکدیگر تلقی میشود؛ عشق و صمیمیت، خشم و نفرت یا هر نوع واکنش رفتاری دیگر.
این نوع تصورات و بازتابهای آن که با شنیدن نام دیگران در ضمیر افراد تداعی میشود، علاوه بر آنکه عنصر اصلی تمایز افراد از یکدیگر است، تا جایی ادامه مییابد که نقش کارکردی آن در روابط اجتماعی به مرور از شکل ظاهری فرد هم فراتر رفته و تاثیرات پایدارتری به جا میگذارد. تصوراتی که کلیدواژه ورود به آن "نام" افراد است.
نام، ابزاری فراتر از شناخت ظاهری
دکتر ناصر فکوهی، انسانشناس، در مقاله "نامها و فرهنگ" مینویسد: «نامها یکی از پراهمیتترین ابزارهایی هستند که ما برای تحلیل فرهنگها در دست داریم. فاصله میان مفهوم ایدئولوژیک، هژمونیک و تعریف عمومی یک نام در یک نظام اجتماعی، همگی از مواردی هستند که باید به آنها توجه کرد. هر چند نامها (بنا بر نظریههایی که بیشترین اجماع درباره آنها وجود دارد) صرفا ابزارهای قراردادی در زبانها هستند تا بتوان دستگاه نمادساز زبان را کارا کرد، اما در عمل به دلیل درونی شدن در نظام ذهنی، بسیار فراتر از این قرارداد رفتهاند.»
هر نامی علاوه بر داشتن معنای معین یک کلمه، بار معنایی خاصی را در ارتباط با یک شخص بخصوص با خود حمل میکند. یعنی نام علاوه بر اطلاق به یک فرد، در طول زمان معرف شخصیت همان فرد هم تلقی میشود که واکنشهای متفاوتی را در ذهن طرف مقابل ایجاد میکند. از این رو میتوان "اسامی" را کلماتی فرض کرد که مجموعهای از خاطرات و تصورات را با خود جابجا میکنند.
به گفته حافظ:
نام من رفتهست روزی بر لب جانان به سهو
اهل دل را بوی جان میآید از نامم هنوز
اسامی دخترانه، تابوها و تبعیضها
نوع کاربرد اسامی در یک جامعه تا حدودی معرف شخصیت فرهنگ عمومی همان جامعه است، یعنی آینه تمایلات فکری و مناسبات اجتماعی دستکم بخشی از لایههای اجتماعی محسوب میشود.
"آقا محسن! من بیرون کنار ماشین منتظرم، زود بیا..." این جمله توام با فریاد مردی است که با همسر و فرزند دو سالهاش به یک جشن عروسی دعوت شدهاند. او میخواهد به همسرش که در "قسمت زنانه تالار پذیرایی" مشغول شادی است یادآوری کند که وقت رفتن است و او در خیابان منتظرش است! وقتی با تعجب از او میپرسم چرا به همسرش میگوید "آقا محسن" پاسخ میدهد: "محسن اسم پسر منه، عیال هم میدونه که منظورم چیه"!
چرا برخی از مردان در فضاهای عمومی حاضر به بردن نام همسرانشان نیستند و از آنها با عناوینی مانند عیال، خانواده، منزل یا هر لقب غیرمستقل دیگری یاد میکنند؟ بسیاری از کارشناسان علت این رفتار را، مالکانه و "ناموسی" دانستن تمام هویت زنانه همسر (دختر یا مادر و خواهران) از سوی برخی مردان سنتی - مذهبی میدانند. در فرهنگهای لغت، "ناموس" از مفاهیم و ارزشهای مردسالارانه در نظام اخلاقی کشورهای اسلامی از جمله ایران به شمار میرود که در ردیف کلماتی مانند شرف و عصمت و آبرو قرار میگیرد.
باور داشتن به "ناموس" در بین برخی گروههای اجتماعی، مردان را وا میدارد که مسئله حریم خانوادگی خود را تا آنجا تعمیم دهند که نام بردن از همسرشان در فضای عمومی را نوعی شکستن حریم خانوادگی تلقی کنند. رفتاری که همزمان محدودیتهای فراوان دیگری بر زنان تحمیل میکند و گاهی تخطی یک مرد از این راه و رسم، میتواند سرزنش سایر مردان همان طبقه اجتماعی را در پی داشته باشد.
البته تبعیضهای جنسیتی محدود به "ناموسی" دیدن حقوق زنان نیست، زیرا گرچه با توسعه نسبی شرایط اجتماعی از شدت ناگوار بودن "دختردار" شدن به جای آوردن "پسر کاکل زری" که بتواند نام نیاکان خود را زنده نگه دارد کاسته شده، اما همچنان در برخی از مناطق جهان، از جمله ایران، ترجیح بعضی والدین به داشتن فرزند پسر را نمیتوان نادیده گرفت. تا آنجا که همچنان شاهد نامگذاریهایی مانند "بسی"، "دختر بس" یا معادل آن مثل "قزبس" و "گل بس" و "کفایت" برای دخترانی هستیم که خانواده از تولد آنها ناخرسند است.
چنین رویکرد تبعیضآمیزی البته در شماری از کشورهای خاورمیانه، آفریقا و شرق آسیا نیز به شکلهای نسبتا مشابهی دیده میشود. مثلا گزارشهای موسسه "اکشن اید" نشان میدهد که سالانه به شمار آزمایشهای سونوگرافی برای تعیین جنسیت جنین و سقط کردن دختران در هند افزوده میشود. طبق آمار مجله پزشکی "لانست" چاپ لندن در دو دهه گذشته بیش از ۲۰ میلیون زن هندی جنین خود را صرفا به دلیل دختر بودن سقط کردهاند یا بعد از تولد نوزاد به دلیل عدم توجه عمدی به مسائل بهداشتی یا غذایی موجبات مرگ آنها را فراهم ساختهاند. در همین حال دخترانی که از این مرحله به سلامت میگذرند با مشکلات متعدد دیگری دست و پنجه نرم میکنند که از آن جمله اسامی تحقیرآمیزی است که روی برخی از آنها گذاشته میشود. این نوع اسامی نه تنها امکان معاشرتهای عشقی و عاطفی را از این دختران میگیرد بلکه در تمام طول زندگی شرایط ناگواری برای آنان فراهم میکند
چندی پیش درمنطقه ساتارا در شهر ماهاراشترا در هند ۲۸۵ دختر جوان اجازه یافتند اسامی مورد علاقه خود را برگزینند و شناسنامههای جدیدی دریافت کنند. این دختران همه "ناکوزا" یا "ناکوشی" نامیده میشدند که به زبان هندی "ناخواسته" معنی میدهد. در این جشن "رهایی از نامهای تحقیرآمیز" تعدادی از این دختران اسامی هنرپیشههای معروف "بالیوود" را برای خود برگزیدند و برخی دیگر اسامی سنتی و زیبای هندی مانند "وایشالی" که مترادف زیبا، خوب یا متمول است را انتخاب کردند. طی سالهای اخیر جنبش دختران هندی برای رهایی از اسامی تحقیرآمیز و تحمیلی که تاثیر مستقیمی بر موقعیت اجتماعی آنان میگذارد، رشد یافته است.
تاثیر نام بر روابط عاطفی و عاشقانه
همانگونه که پیشتر اشاره شد "نام" هر فرد کلیدواژهای است که علاوه بر اشاره به یک فرد خاص، هویت و شخصیت فرد را نشان میدهد و ناخواسته ما را به آرشیوی از اطلاعات انباشته شده و تحلیل و قضاوتهای ما درباره آن شخص هدایت میکند. در حقیقت تمامی تصورات ما از یک فرد آشنا بلافاصله پس از شنیدن نام او در ضمیرمان تجلی مییابد بیآنکه نیازی به دیدن او داشته باشیم.
همچنین به دلیل تاثیر مستقیم حسها و تصورات انسان بر فعل و انفعالات شیمیایی بدن و نیز واکنشهای ارادی و غیرارادی رفتاری، "نام" جایگاه مهمی را در چگونگی مبدل ساختن این تصورات به انواع واکنشهای رفتاری به خود اختصاص میدهد. هرگاه نامی را میشنویم اما نسبت به صاحب آن شناختی نداریم، ذهن به طور خودکار مناسبترین واکنش را پیدا میکند؛ واکنشی که سوابق ذهنی و کاراکتر فرد شنونده در شکلگیری آن نقش به سزایی دارد.
تحقیقات پژوهشگران دانشگاه نورث وسترن نشان میدهد که انتخاب اسم بسیار مهمتر از آن چیزی است که تاکنون تصور میشد و شاید به همین دلیل است که "کتابهای اسم" نزد مردم از محبوبیت بالایی برخوردارند. به گفته این محققان، داشتن یک اسم زیبا و خوشآهنگ نه تنها احساس اطمینان فرد به خودش را افزایش میدهد بلکه موجب میشود دیگران به طور مثبتتری به فرد نگاه کنند.
سرپرست این تیم پژوهشی میگوید: «این که افراد چه کار میکنند و به چه فکر میکنند اهمیت چندانی ندارد. در واقع مغز انسان به محض شنیدن اسمی که تلفظ میشود پالسهایی را ارسال و دریافت کرده و با توجه به اسم فرد درباره وی قضاوت میکند. زیرا نامی که ما را با آن صدا میزنند یک نماد و یک آینه است. در واقع اسم همچون یک کارت ویزیت عمل میکند که معرف و بیانگر شخصیت درونی ما است. آوا و معنایی که یک اسم دارد میتواند به طور مستقیم روی رفتار و قضاوت دیگران نسبت به ما اثر بگذارد. آهنگ و معنای اسم فرد حتی روی تولید هورمونهای اکسیتوسین، دوپامین و اندورفین نیز اثر میگذارد.»
جالب توجه این که هورمونهای مورد اشاره در این پژوهش علمی رابطه مستقیمی با فعالیتهای جسمی و جنسی دارند. "اکسیتوسین" که از آن به عنوان "هورمون عشق" هم نام میبرند، توسط غده هیپوفیز ترشح میشود و به طور کلی در رشد رفتارهای اجتماعی و واکنشهای فردی و کنترل اضطراب نقش کلیدی دارد. تقویت اعتماد به نفس، جلب اطمینان، فداکاری، خطرپذیری، مهربانی و تقویت روابط عاطفی و عاشقانه و تمایلات جنسی از جمله مزیتهای ترشح این هورمون است. جالب آن که شنیدن نام یا صدای فرد مورد علاقه، یادآوری خاطرات شیرین و حتی یک نگاه مهربان از راههای ترشح این هورمون در بدن هستند.
"دوپامین" هم نوعی پیامرسان عصبی است که ارتباط آن با اجتماعی بودن بسیار شناخته شده است. بنا بر نتایج یک مطالعه جدید ارتباط مستقیمی بین اعتماد به نفس و موقعیت اجتماعی افراد و میزان چسبندگی گیرندههای دوپامین وجود دارد.
"آندروفین" یا مسکنطبیعی بدن نیز مادهای است که با کاهش اضطراب درد را تسکین میدهد و آرامشبخش است. این ماده هنگام فعالیت بدنی، هیجان، احساس عشق و هنگام رسیدن به اوج لذت جنسی تولید میشود.
آگاهی و مقاومت در برابر تبعیضهای جنسی
بسیاری از مردم در جوامع مختلف به مرور زمان به اهمیت کارکرد و نقش نام در ایجاد پیوندهای اجتماعی پی برده و تاثیرات کاربردی آن را در روابط خصوصی و عمومی خود تجربه کردهاند. به همین دلیل اغلب افراد علاقه دارند نام آنها تداعیکننده بهترین واکنشها در ذهن مخاطبان باشد. در نظر داشتن جوانب گوناگون برای تغییر نام خود یا استفاده از اسامی مستعار یا صرف وقت فراوان برای برگزیدن نام فرزندان این نکته را اثبات میکند.