مرگ نفس (Ego Death) و وحدت وجود برای رسیدن به تکامل انسانی ؟

مرگ نفس (Ego Death) و وحدت وجود 




    
"برای آنکه به صورت کامل «خودتان» باشید، نیاز دارید تا تنها باشید.
 این تجربه غم و اندوه را به دنبال خواهد داشت.
 شما باید بیاموزید تا با هر آنچه که دوست دارید وداع کنید. نه تنها با پدر و مادر، بلکه با احساسات، ذهن و اندیشه‌هایتان. شما به ﻫﻤﮥ اینها عشق می‌ورزید و فراموش کردن آنها برای شما یک زیان و باخت بزرگ محسوب می‌شود. در حقیقت این شما نیستید که می‌میرید. دیگران هستند که می‌میرند. در تجرﺑﮥ مرگ نفس (Ego Death) شما احساس نمی‌کنید که در حال مرگ هستید، بلکه احساس می‌کنید که ﻫﻤﮥ دیگران مرده‌اند و شما تنهای تنها هستید.
 تمام مرزها و محدودیت‌هایی که خودتان برای خودتان ساخته بودید، از میان برداشته می‌شود و شما خود را در قالب گونه‌ای «تمامیت» می‌یابید که همه چیز در شما جمع شده است. در آنسوی این تجربه، ﻫﻤﮥ نورها از میان می‌روند و هوشیاری معنای خود را از دست می‌دهد. احساس می‌کنید در نقطه‌ای قرار دارید که همه چیز متوقف شده است. هیچ چیزی درک و احساس نمی‌شود و در حقیقت چیزی برای تجربه وجود ندارد. هنگامی که «حقیقت مطلق» روح را در بر می‌گیرد، دیگر چیزی برای درک و مشاهده وجود ندارد.
 تجرﺑﮥ این توقف کامل، تجرﺑﮥ مرگ کامل نفس و ضمیر است. در حقیقت با این تجربه، شما به ماورای این دنیای آشکار سفر می‌کنید، یا شاید بهتر است بگویم شما به ماورای «درک» این دنیای آشکار سفر می‌کنید. در انتهای تجرﺑﮥ مرگ نفس (Ego Death) که هوشیاری اندک ‌اندک به ما باز می‌گردد، دنیا نیز اندک ‌اندک ظاهر می‌شود و تمامی دیگر مفاهیم جهان مانند فضا و زمان نیز دوباره خود را نشان می‌دهند. در مرگ نفس، مرزهای میان شما و کیهان (Cosmos) فرو می‌ریزد و شما گونه‌ای «وحدت» را تجربه می‌کنید که حقیقت وجود شما در آن نهفته است. هنگامی که شما از جسم مادی خود وارد ابعادی بی‌کران از وجود می‌شوید، شاید احساس کنید که زندگی یک مشکل است و بهترین گزینه، فرار از زندگی و مرگ است. اما از منظر وحدت، چیزی به عنوان مرگ و یا تولد دوباره وجود ندارد. حتی مرگ نفس (Ego Death) و یا روشنگری (Enlightenment) نیز معنا ندارد. چرا که شما واحد بوده و هستید و تمام تجربیات شما، پاره‌ای از همین وحدت است."

- A. H. Almaas
منبع فروم پرشین سایکدلیک

هیچ نظری موجود نیست: