مرض انتقاد مخدر در سینمای غرغروی ایران

با هزار امید موفق شدم حدود یک سوم از فیلم های بخش مسابقه جشنواره فجر را ببینم. به جز یکی دو مورد همه فیلم ها محتوایی سرشار از سیاه نمایی و انتقاد افراطی از وضعیت جامعه داشتند.
به گزارش "ندای انقلاب"، عصر امروز اوج این نگاه سیاه را در فیلم "همه چیز برای فروش" به طرز باور نکردنی دیدم. یک ساعت و نیم تحمل صحنه های زجر و بدبختی و فلاکت عده ای انسان کج و کوله که در یک لوکیشن ناکجا آبادی دائم همدیگر رو کتک می زدند واقعا تهوع آور بود.

مرض انتقاد مخدر در سینمای غرغروی ایران البته پدیده تازه ای نیست.
 متاسفانه روشنفکران ما در عوض طرح انتقادات سازنده و محرک در کنار ارائه راه حل های مشکل گشا و تزریق امید به جامعه تنها سیاه ترین بخش های مشکلات جامعه را به نمایش در می آورند و تماشاچی هنگام خروج از سالن کاملا از انرژی تخلیه شده و تفکرات نیهیلیستی به سراغش می آید.

مشکلات وجود دارند و غیر قابل انکارند.
 وظیفه هنرمندان هم انعکاس و حتی بزرگنمایی مشکلات است اما به شرطی که انتقاد هنرمند محرک باشد نه مخدر. این نوع انتقاد تنها فایده ای که دارد این است که همه ما را از زندگی در جامعه ای پر از نفرت، خیانت، فقر، نکبت، جنایت، بی عدالتی و خباثت بیزار می کند. بشر از ابتدای خلقت خود تاکنون درگیر مشکلات اینگونه بوده است و هیچ گاه هم اتوپیایی که آرزوی بشر است محقق نخواهد شد.

معتقدم سینمای غرغروی ایران انعکاس رفتار عمومی جامعه است.
 در کوچه و خیابان زیاد می بینیم مردمی را که فقط غر می زنند.
هیچ کدام وظیفه اجتماعی خود را به خوبی انجام نمی دهند و از عدم انجام وظایف توسط دیگران نالانند.
 رانندگان خود هیچ سعیی در جهت رعایت مقررات راهنمایی نمی کنند ولی به عدم رعایت قانون توسط دیگران اعتراض می کنند و قس علیهذا.

نظر شما چیست. چه عواملی باعث تولد چنین سینمای معلول و غرغرویی شده است؟


منبع: به کجا چنین ...

هیچ نظری موجود نیست: