عود اعتیاد؛ چرا ترک مواد مخدر دائمی نیست


فیلیپ سیمورهافمن هنرپیشه سرشناس به گفته خود بیست و سه سال پاک مانده و هروئین مصرف نکرده بود؛ اما مرگ ناگهانی او به علت افراط در مصرف هروئین این سوال را مطرح کرده که چرا ترک اعتیاد معمولا ناموفق می‌ماند و فرد دوباره به مصرف ماده اعتیاد آور روی می‌آورد؟



در سال ۲۰۱۱ هافمن به روزنامه گاردین گفته بود "فقط بخاطر اینکه مدت زیادی از آن گذشته به این معنی نیست که مشکل مقطعی بوده است."

او دوباره مصرف را شروع کرده بود. سال گذشته هافمن اعتراف کرد که یک دوره ده روزه سم‌زدایی از هروئین و داروی تجویزی داشته است.

مارک جانسون که خود زمانی معتاد به هروئین بوده و اکنون بنیانگذار موسسه‌ای خیریه برای معتادان است می گوید از سرگیری مصرف تصمیمی آگاهانه است که ممکن است از ماهها قبل شروع شده باشد بنابراین "هافمن می‌دانست که دوباره به مصرف روی خواهد آورد و این موضوع یکباره اتفاق نیفتاده است."

در خانه هافمن داروهایی پیدا شده که پزشک تجویز کرده بوده است. برای ترک معمولا مسکن، شل‌کننده عضلانی، آرام‌بخش و ضد اضطراب تجویز می‌شود.

اما در مورد هروئین که مخدری بسیار قوی است باید بسیار محتاط بود.

دکتر اسکات کراکوفر روانپزشک می‌گوید "در بسیاری از موارد فرد نمی‌داند که ترکیب هروئین و داروهای تجویزی می‌تواند سبب مرگ شود."

ترکیب هروئین و بویژه مسکن‌ها می‌تواند بسیار خطرناک باشد. به گفته دکتر دنی کارسی معاون مرکز ترک اعتیاد امریکا مسکن‌ها "شاید مغز را به یاد نشئه هروئین می‌اندازند و باعث می‌شوند عطش فرد به هروئین بیشتر شود."

علاوه براین وقتی فرد پس از مدتی پرهیز، دوباره به مصرف مواد روی می آورد متوجه نیست که تحمل بدنش مثل سابق نیست و او نمی‌تواند همان مقداری را که قبلا براحتی مصرف می‌کرده استفاده کند، و این می‌تواند سبب مرگ شود.

اما چرا پس از سال‌ها دوری از مواد، چرا فرد تمام دلایل منطقی را که برای پرهیز از اعتیاد وجود دارد نادیده می‌گیرد و تمام عوارض و خطرات به جان می‌خرد؟

موسسه ملی سوء مصرف مواد آمریکا می‌گوید عود اعتیاد در ۴۰ تا ۶۰ درصد موارد اتفاق می افتد. در مورد هروئین عود اعتیاد بسیار محتمل‌تر است و به ۸۰ درصد می‌رسد.

چرا روی آوری مجدد به این رفتار خودتخریبی اینقدر شایع است؟

عود اعتیاد


ترک اعتیاد کاری مستمر و دائمی است، ترک‌اعتیاد سریع و بدون پیگیری پایه علمی ندارد

اعتیاد پدیده‌ای بسیار پیچیده است که فروکش و عود دارد، بدون درمان و حمایت مستمر احتمال عود بیشتر هم می شود.

متخصصان اعتیاد را "بیماری مزمن عودکننده‌ای" تعریف می‌کنند که باعث تغییر ساختار و عملکرد مغز می‌شود بنابراین به نظر مارک جانسون "اعتیاد بیماری‌ای است که ریشه‌کن نمی‌شود."

"وقتی فرد مواد را کنار می‌گذارد همه فکر می‌کنند که مشکل برطرف شده اما اینطور نیست."

بسیاری از متخصصان هم معتقدند اعتیاد را می‌توان تاحدودی بیماری‌ای دانست که تا آخر عمر باقی می‌ماند بنابراین مشکل اصلی خود اعتیاد و ماهیت مزمن آن است.

دکتر جان مارسدن رونشناس اعتیاد کینگز کالج لندن می‌گوید "اعتیاد به هروئین اختلالی وخیم و ماندگار است و رهایی از آن بسیار دشوار است."

پرهیز از مصرف پس از ترک، نیاز به تغییرات بسیار وسیع و بنیادی در رفتار و نگرش فرد دارد. فرد باید ماده اعتیاد آور را بجای راه حل، جدی‌ترین مشکل خود ببیند.

اینکه فرد پس از سال‌ها سوء مصرف بتواند این باور طولانی مدت را با موفقیت تغییر دهد چالشی عظیم است و فرد به آسانی می‌تواند دوباره به ورطه افکار و عادت‌های قدیمی بلغزد.

عذاب و مبارزه دائمی


الیوت اِلم از خیریه ترک اعتیاد به الکل و مواد بریتانیا می‌گوید مشکل ذهنی و روانشتاختی فرد معتاد را باید در همان حوزه افسردگی تحلیل کرد.

"افراد می توانند با آن خود را وفق دهند یا حتی بر آن فائق شوند اما مشکل ریشه‌کن نمی‌شود."

"تمام انواع اعتیاد با جرقه‌ای می‌توانند شعله‌ور شوند. این جرقه ممکن است یک روز پراسترس باشد یا دعوا با همسر، به هم خوردن رابطه یا بیکار شدن، عود یک بیماری جسمی باشد یا از دست دادن دوست یا عضوی از خانواده، دیدن تبلیغ آبجو یا دیدن یک سرنگ" یا زنده شدن خاطره نشئگی یا مستی.

این جرقه‌ها باعث می‌شوند در مغز مقداری اندکی دوپامین آزاد شود: "این افزایش دوپامین احساسی مشابه مصرف خود مواد ایجاد می‌کند."


وقتی این نشئگی کوچک ایجاد می‌شود ذهن معتاد برای ایجاد رضایتی که قبلا به آن عادت داشته به تمنا می‌افتد و برای تحریک دوپامینی قدیم، فرد را زیر فشار می‌گذارد.

این روند ناخودآگاه و سریع اتفاق می‌افتد؛ به همین دلیل هم گاهی فرد دقیقا نمی‌داند چرا تَرک را شکسته و حتی به یاد نمی‌آورد که چگونه این اتفاق افتاده است.

دانشمندان معتقدند وقتی این جرقه‌های ناخودآگاه در مغز معتاد زده می‌شود، افزایش دوپامین، فعالیت مراکز برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری را که در قشر پیشانی (فرونتال) قرار دارند مختل می‌کند.

در نتیجه، فرایند فکری فرد، نیاز عاطفی یا استرس کوتاه‌مدت خود را بشکلی اغراق‌آمیز تفسیر می‌کند و روی آوردن به تسکین موقت و مضر مواد را بر منافع درازمدت پرهیز ارجح می‌بیند.

این روند افکار و رفتار فرد را کاملا تغییر می‌دهد؛ صرف‌نظر از اینکه فرد چه مدت پاک بوده است.

عطش مصرف دوباره اتفاقی طبیعی است و متخصصان تنها راه غلبه بر آن را این می‌دانند که فرد پرهیز از مواد را هر روز و هر لحظه مهمترین اولویت زندگی خود بداند.

فرد صرف‌نظر از اینکه چه اتفاقی برایش افتاده فقط باید فکر کند مهمترین چیز این است که سر وقت مواد یا الکل نرود. این هشیاری مدام کار راحتی نیست و حتی افرادی موفق مثل هافمن هم ممکن است نتوانند چنین کنند.

آنها که از معتادان انتقاد و درباره آنها قضاوت می‌کنند این واقعیت اساسی را نادیده گرفت که معتاد بیش از آنکه به لذت و رضایت برسد، دائم در عذاب و مبارزه با خود است.

و این خود اهمیت درمان و حمایت مستمر را یادآور می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست: