بررسی ابتاندیشن Obtundation به همراه فلج عضلات در معتادان به پتیدین Pethadine

اوبتاندیشن  به معنی ایجاد خواب الودگی و گیچی است


بررسی  ابتاندیشن Obtundation در معتادان به  پتیدین Pethadine
امروزه  اعتیاد به پتیدین بیشتر در بین پرسنل بیمارستانی دیده می شود  اما شیوع ان در بین  جانبازان و مجروحان جنگی نیز در ایران دیده می شود
همان طور که بعد از جنگ دوم جهانی و جنگ کره  تعداد زیادی از سربازان  مجروح که در جبهه  به انها مورفین تزریق شده بود بعد ها معتاد به مرفین شده اند بعد از جنگ ایران و عراق ما شاهد  ظهور اعتیاد به پتیدین در بین مجروحان و جانبازان  هستیم

استفاده از پتیدین به طور طولانی مدت باعث ایجاد متابولیت های ان به خصوص نورپتیدین  norpethidine  می شود  که به علت تجمع ان در بدن شخص دچار انواع لرزش ها و تیک های عصبی وپرش های عضلانی می شود
بالا انداختن شانه ها و پرش دست پا نشان از تجمع متابولیت های سمی پتیدین در بدن دارد
در این زمان امکان دارد که مصرف کننده پتیدین دچار حالتی به نام ابتاندیشن (اختلال در سطح هوشیاری )  به همراه فلج جرکتی در اندامها وعضلات بشود
شخص بعد از تزریق همانند مرده ای می شود که در حین اینکه هوشیار است قادر به حرکت دادن اندام ها و دست وپایش نیست
این حالت با کما و یا لتارژی فرق دارد و می تواند بدون فلج کامل و یا  با فلج بدن همراه باشد
تزریق پتیدین می تواند حالت اوبتاندیشن Obtundationبدون فلج عضلات هم ایجاد کند در این حالت شخص خواب الود و گیچ  است
ایجاد حالت فلج عضلات  به همراه اوبتاندیشن  یکی از وخیمترین حالت های ممکن در معتادان به مخدر پتیدین است که تجربه بسیار بد و ناراحت کننده ای و نشان از به انتها رسیدن  وضعیت جسمانی  معتاد به پتیدین دارد و در صورت ادامه مصرف پتیدین  احتمال  ایجاد کما و مرگ معتاد بسیار زیاد است
پاورقی  
اوبتاندیشن Obtundation بیشتر در ضربه به سر و یا شوک های عفونی و بیمارهای مختلف دیگر هم دیده می شود در این حالت شخص دچار گیجی در  زمان هوشیاری است
نورپتیدین  norpethidine عامل ایجاد پرش های عضلانی و تشنج در معتادان به مخدر پتیدین است
پاورقی
 اقسام سطح هوشیاری در انسان
 
هوشیاری سطحی از آگاهی فرد از محیط اطراف خود می باشد.  عملکرد هوشیاری مناسب نیازمند کارکرد طبیعی سیستم فعال ساز شبکه پونز در ساقه مغز  است.  یک بیمار هوشیار به تمامی محرک ها و تغییرات آن به طور مناسب و دقیق پاسخ می دهد.  
پزشك معاينه گر بايد سطوح مختلف هوشياري را بداند.  
لتار‍ژي ، كندي حركات بدن و كلام است و اگر چنين فردي تحريكي از محيط دريافت نكند ، به راحتي به خواب مي رود. Obtundation ، بيمار خواب الود و گيجي است كه اگر هم بيدار شود هنوز گيج است.
Stupor ، يك حالت نيمه هوشياري است كه فقط با محرك هاي قوي مثل فشار بر روي برجستگي هاي استخواني بيمار هوشيار مي شود و حركات ارادي در آن صفر يا كاهش يافته است.
‌سه اصطلاح پزشكي را براي حالات شديد از دست رفتن هوشياري توصيف شده است:
کوما، وضعيتي است كه چشمان بيمار بسته است ، سيكل خواب و بيداري ندارد و ارتباط با محيط اطراف وي صفر است.  
وضعیت گیاهی، دوره خواب و بيداري برقرار است ولي ارتباط با محيط اطراف همچنان مختل مي باشد .
وضعیت هوشیاری ضعیف، بيمار دوره خواب و بيداري دارد،در صورت بروز برخي محرك هاي محيطي خاص، مي تواند با محيط اطراف ارتباط برقرار كند .
در وضعيت هاي حاد و يا اورژانسي، معيار گلاسكو به طور معمول جهت ارزيابي سطح هوشياري بيماران استفاده مي شود كه شامل ارزيابي باز كردن چشمها، پاسخ حركتي، و پاسخ كلامي مي باشد.

هیچ نظری موجود نیست: