چرا مردم چیزهای عجیب غریب و غیر علمی را باور دارند؛ هشت راه برای تغییر ذهن انسان

چرا مردم چیزهای عجیب  غریب و غیر علمی  را باور دارند؛ هشت راه برای تغییر ذهن انسان
بگذارید این گونه شروع کنیم؛ برخی از مردم باورهای عجیب و غریبی دارند که به آنها پای بند هستند. در واقع تنها دلیلِ جذابیتِ خرافات و افکار عجیب و غریب برای مردم، تکرار و حفظِ این عقاید است که حتی با آگاهی و هدایت هم، این جذابیت و علاقه از بین نمی رود.
حالا ببینیم که این عقاید نادرست از کجا سرچشمه می گیرد و چرا مردم باورشان دارند و چگونه می توان برای مقابله، مردم را به درست اندیشیدن دعوت کرد؟

در ادامۀ این متن، از مقالۀ فوق العاده خوب پرفسور «استفان لواندوسکی» و همکارانش استفاده شده است.
این اطلاعات نادرست از کجا سرچشمه می گیرد؟

1- شایعات و داستان ها
مردم عاشق شنیدن داستان های احساسی هستند. آنها دوست دارند که در اثر تکرار این داستان ها برای یکدیگر، شنوندگان دیگری را نیز خوشحال یا منزجر کنند و یا بترسانند. این واکنش احساسی قوی، برای گوینده، حالت خوشایندی را به وجود می آورد. داستان های عامیانه ممکن است که کمی به واقعیت نزدیک باشند ولی با این حال، بسیار خسته کننده هستند و به همین دلیل هم به وسیلۀ مردم خلاصه سازی می شوند.
عجیب تر اینجاست که مردم نشان داده اند که آنچه را در داستان ها می خوانند و می دانند که تماماً ساختگی است، باور دارند. این موضوع یک واقعیت است، حتی هنگامی که؛
- به روشنی می دانند که داستان ساختگی است
- به ایشان گفته می شود که این داستان حاوی اطلاعات نادرست است
- برایشان، حقایق واقعی نسبتاً شناخته شده است
این امر ممکن است به این دلیل باشد که یک انسان محبوب که باعث سرگرمی دیگران است، نیاز کمتری به کشیدن یک دیوار محکم دفاعی به دور خود دارد.

2- سیاستمداران
تمامی ما دربارۀ وعده های همه جانبۀ سیاستمداران در هنگام انتخابات می دانیم، ولی آیا می توانیم تفاوت بین وعده های دروغ و واقعی ایشان را تشخیص دهیم؟
پژوهش ها نشان داده است که، در واقع، مردم به سختی می توانند این تفاوت را تشخیص دهند. به نظر می رسد که دروغ گفتن سیاستمداران، از نظرمردم مانعی ندارد.

3- رسانه ها
منابع معمولِ برخی از اطلاعات در رسانه ها، بیش از حد ساده و نیاز به ارائۀ مدارک و بحث بیشتری برای بهبود درک عمومی در جامعه دارد. نیاز به درک عمومی بیشتر برای برخی مسائل یک امر جالب است، زیرا مسائل همیشه برای عموم مردم، به اندازۀ کافی، قابل درک نیستند. برای نمونه؛ بیش از 95% از دانشمندان محیط زیست، موافق با این موضوع هستند که گازهای گلخانه ای باعث گرمایش زمین شده اند ولی ما به این موضوع، از طریق بحث های رسانه ای به اندازۀ کافی، آگاه نیستیم و برای درک بهترِ این مشکل، نیاز به توجه بیشتر رسانه ها برای بهبود آگاهی عمومی داریم.

4- اینترنت
دربارۀ اینترنت چیزهای خوب زیادی می توان گفت، ولی متاسفانه باید گفت که اینترنت دارای مقادیر قابل توجه ای از اطلاعات نادرست نیز هست. برای نمونه می توان به این واقعیت وحشتناک اشاره کرد که از بررسی نتایج اولین 50 سایتی که برای جستجوی عبارت « رژیم غذایی برای از دست دادن وزن»بدست آمد، ثابت شد که تنها 3 عدد از آنها توانستند اطلاعات درست در اختیار جستجوگر قرار دهند. به علاوه، مردم تمایل دارند اطلاعاتی را دنبال کنند که باورهایشان را تایید می کند.
این امر در حال حاضر از طریق اینترنت و ارائۀ طیف گسترده ای از دیدگاه ها، به راحتی قابل دسترس است. مهم نیست که مردم چه عقیده ای دارند، آنها همیشه کسان دیگری را که با ایشان هم عقیده باشند، می یابند.
چرا مردم اطلاعات نادرست را باور می کنند؟
این موضوع بسیار روشن است که دروغ و اطلاعات نادرست از همه طرف ما را احاطه کرده است، ولی اگر حتی ما بدانیم که سیاستمداران، رسانه ها و اینترنت گاهی اوقات دروغ می گویند، پس چگونه باز هم این دروغ ها را باور می کنیم؟
مشکل اینجاست که روش مردم برای پذیرش یا عدم پذیرش موضوعات بسیار عجیب است. در واقع تعداد کمی از افراد، زحمت بررسی وقایع را به خود می دهند و اکثریت از میانبرهای ذهنی استفاده می کنند و به خود حتی زحمت فکر کردن را هم نمی دهند.
در اینجا چند نمونه برای مقابله با این مسئله ارائه می شود؛
- آیا این احساس درست است؟ به عبارت دیگر؛ آیا اطلاعات جدید با باورهای کنونی ام هم خوانی دارد؟ برای نمونه یک جمهوری خواه، به احتمال زیاد، داستان دروغ محل تولد آقای اوباما را باور می کند زیرا یک دروغ ساده است.
- آیا این موضوع درست است؟ باور کردن موضوعات ساده، راحت تر است. مکانیزم ذهن برای پاسخگویی به موضوعات پیچیده ساخته شده است، زیرا برای دفاع از خود می گوید: " آه! این موضوع احتمالا دروغ است."
- آیا منبع این موضوع، قابل اعتماد است؟ افرادی که به نظر می رسد معتبر باشند، احتمال باور کردنشان بالاتر است. برای نمونه اگر دکترها، مشاورۀ خوبی انجام ندهند باعث ایجاد شلوغی و ناامنی در جامعه می شوند و به همین دلیل هم مورد قبول مردم هستند.
- چه کس دیگری این موضوع را باور دارد؟ مردم دوست دارند با گروه حرکت کنند! متاسفانه مردم در مورد موضوعاتی که دیگران هم با آن موافقند، تعصبات درونی دارند، حتی اگرخودشان هم موافق آن موضوع نباشند.
حال به این نکته می پردازیم که چرا مردم بر باورهای عجیب و غریب خود، حتی اگر به آنان خلاف آن ثابت شود، پایدار می مانند. این موضوع ثابت شده است که اگر هم یک خبر نادرست به طور کامل و حتی توسط عاملان اصلی آن مردود شمرده شود، باز هم کسانی هستند که آن را باور دارند و از اذهان عمومی به طور کامل پاک نمی شود.
همۀ اینها دلایل متفاوتی دارد ولی یک دلیل اصلی در چگونگی کارکرد حافظه نهفته است. انسان تمایل به یادآوری چکیدۀ موضوعات دارد تا جزئیات دقیق آن! این امر مفید است و بیشتر بدین معناست که ما معمولاً می توانیم موضوعات خاصی را بیاموزیم، برای نمونه هضم گوشت پخته شده گاو راحت تر از خام آن است و این امر را می توان این گونه تعمیم داد که پختن غذا، آن را خوش طعم تر می کند.
قسمت ناخوشایند مسئله این است که مردم چکیدۀ موضوعات را از اطلاعات نادرست به خاطر می آوردند (ماه از پنیر ساخته شده)، ولی فراموش می کنند که از چه منبع غیرقابل اعتمادی آن را بدست آورده اند (یک کودک بازیگوش).
هشت راه مقابله با اطلاعات نادرست
پرفسور لواندوسکی و همکارانش در پاسخ به این پرسش که آیا اطلاعات نادرست را می توان از اذهان همگان زدود، می گوید:" بلی، ولی کار مشکلی است و شما نیاز به این هشت روش روانشناسی دارید".

1- چیزی بیش از واقعیت
اگر کسی در اشتباه باشد، تنها با گفتن، نمی توان ذهنش را تغییر داد. برای متقاعد کردن وی شما به یک جایگزین کاربردی که بتواند وقایع را توضیح دهد، نیاز دارید. این کاربرد می تواند توضیح ایده آلی هم برای رد ایدۀ اشتباه او باشد.

2- مختصر و مفید
این جایگزین نباید بیش از حد پیچیده باشد. هر چه کوتاه تر، درک آن راحت تر! اگر به مردم بیش از حد بگویید که چه باید بکنند، آنها از شما روی گردان خواهند شد. با گفتن تنها چند واقعیت بارز، آنها متوجه خواهد شد.

3- خوداری از ابراز عقاید غیرعلمی
سعی کنید از تکرار عقاید غیرعلمی خودداری کنید و به یاد داشته باشید که مردم چکیدۀ موضوعات را بیشتر به حاطر می سپارند. با بیان بیش از حد عقاید غیرعلمی، شما تنها خود را تحقیر می کنید.

4- استفاده از اطلاعات نادرست
با تنها یک بار گفتن یک باور غیرعلمی، شما به مردم می فهمانید که دربارۀ چه موضوعی می خواهید صحبت کنید. سپس به آنها از قبل توضیح دهید که این اطلاعات نادرست است.

5- ابراز واقعیات
پس از بیان اطلاعات نادرست، بطور تکراری،از واقعیات صحبت کنید. با تکرار هر بار از یک واقعیت، آن واقعیت در ذهن مردم قوی تر شکل می گیرد. قدرت تکرار واقعیات، امری روشن برای نفوذ در اذهان است.

6- یورش به منبع غیرموثق
منبع اطلاعات نادرست چیست؟ مردم دربارۀ آن منبع چه می دانند؟ احتمالا هیچ! تشویق مردم به کمی تردید، می تواند کمک بزرگی باشد. در اینجا یکی از چالش ها این است که مردم تمایل به باور موضوعاتی دارند که به جهان بینی ایشان نزدیک تر باشد.

7- تأیید جهان بینی
شما باید شنوندگانتان را در کنار خود نگهدارید، حتی اگر درحال صحبت کردن دربارۀ مسائلی هستید که آنان علاقه ای به شنیدن آنها ندارند. این هدف را می توانید با قالب بندی گفتارتان در چارچوب جهان بینی ایشان بدست آورید. برای نمونه، دربارۀ محل تولد آقای اوباما می توانید این گونه بگویید: "هیچ کدام از ما از آقای اوباما و سیاست های او خوشمان نمی آید، ولی محل تولد واقعی او، هاوایی است." گفتن مسائلی که مردم علاقه ای به شنیدن آن ندارند، یک عمل برای بالاتر بردن درک عمومی محسوب می شود و باید بتوانید به اندازۀ کافی در مورد آن صحبت کنید ولی نه آنقدر که مردم فرار کنند.

8- تایید هویت
یکی دیگر از راه های طبیعی مقابله با مقاومت مردم در برابر واقعیاتی که ایشان آن را ناخوشایند می پندارند، این است که هویتشان را تأیید و اثبات کنید. در این صورت، شما می توانید مردم را، غیر مستقیم، به مسائلی که برای خود، خانواده، دوستان و ایده هایشان دارای اهمیت است، بیشتر به تفکر وادارید. پژوهش ها نشان می دهد که این امر به مردم کمک می کند تا ناسازگاری بین اطلاعات جدیدی که با باورهای ایشان تناقض دارد را بهتر درک کنند.

نتیجه گیری
آقای لواندوسکی و همکارانش، این گونه نیتجه گیری می کنند: "البته تمامی این روش ها به وسیلۀ جهان بینان و بزرگان در گذشته استفاده شده است، به همین دلیل هم دارای اهمیت برای بازشناسی مجدد هستند.
تصحیح اطلاعات نادرست، یک عمل شناختی و غیرقابل تشخیص برای جایگزینی باورهای درست در مردمی است که دچار باورهای اشتباه شده اند.
اهمیت بیشتر موضوع در این است که آگاهی جامعه باید به یک درک اساسی تری از اثرات نامطلوب اطلاعات نادرست خود برسد.
دانستن گستردۀ این واقعیت که اگر سنگی که به طرف بالا پرتاب شود،می تواند به روی سر خود انسان پایین بیاید، به بهبود آگاهی جامعه کمک خواهد کرد".
ترجمه و تلخیص: فرشاد سجادی
منبع:

http://www.spring.org.uk/2012/12/why-people-believe-weird-things-and-8-ways-to-change-their-minds.php#utm_source=feedburner&utm_medium=email&utm_campaign=Feed%3A+PsychologyBlog+%28PsyBlog

هیچ نظری موجود نیست: