چرا یک جامعه تغییر نمی کند / "سیستم توجیه سوگیری" چیست !
همواره تمایل جامعه به حفظ آنچه دارد، بوده است.
تنها واکنش گاه به گاه رنج آور در تاریخ بشر، شورش است
شرایط اجتماعی در مواردی بی نهایت بیشتر از شکیبایی مردم در مورد استثمار و تسلیم به قدرت، به شورش منتهی میگردد.
همواره تمایل جامعه به حفظ آنچه دارد، بوده است.
تنها واکنش گاه به گاه رنج آور در تاریخ بشر، شورش است
شرایط اجتماعی در مواردی بی نهایت بیشتر از شکیبایی مردم در مورد استثمار و تسلیم به قدرت، به شورش منتهی میگردد.
آیا تاکنون فکر کرده اید که چرا جامعه به ندرت تغییر می کند؟
اغلب ما با این امر فکر کرده ایم. یک پاسخ این است که انسان ها دارای سوگیری ذهنی در جهت حفظ نگهداری وضعیت موجود خود هستند. انسان تمایل دارد که با آنچه می داند ادامه دهد تا گزینه های ناشناخته جدید را کشف کند.
مردم احساس امن تری با نظم موجود نسبت به مواجهه با تغییرات بالقوه دارند.
برای همین است که اغلب همان چیزی را می خرند که قبلا هم خریده اند و یا به همان رستوران همیشگی می روند یا از همان نظراتی که همواره داشته اند پشتیبانی می کنند.
این به نام "سیستم توجیه سوگیری" نامگذاری شده است و همانگونه که تحقیقات علمی نشان می دهد، دارای اثرات متناقضی نیز هست.
مردم فقیر پشتیبان شدید سیاست هایی که برای آنان بهتر است، نیستند.
این به نام "سیستم توجیه سوگیری" نامگذاری شده است و همانگونه که تحقیقات علمی نشان می دهد، دارای اثرات متناقضی نیز هست.
مردم فقیر پشتیبان شدید سیاست هایی که برای آنان بهتر است، نیستند.
از نظرسنجی ها پیداست که اقشار کم درآمد همانند گروه های پردرآمد، احتمال می دهند که سیاست های تغییر مالیاتی به معنای آن است که آنان پول بیشتری بدست می آورند. معمولا نظر سیاسی مردم با موقعیت اجتماعی آنان همخوانی ندارد.
عجیب اینجاست که مردم محروم تر، حامی سیستمی هستند که هیچ حمایتی از آنان نمی کند. این به دلیل وجود ناهنجاری ها در شناخت اجتماعی و سیاسی مردم است. برای نمونه؛ در امریکا، لاتین زبان های کم درآمد نسبت به لاتین زبان های پردرآمد به دولت اعتماد بیشتری دارند.
نگران کننده ترین مسئله این است که هر چه جامعه نابرابرتر باشد، افراد بیشتری سیستم را منطقی و درست می دانند.
عجیب اینجاست که مردم محروم تر، حامی سیستمی هستند که هیچ حمایتی از آنان نمی کند. این به دلیل وجود ناهنجاری ها در شناخت اجتماعی و سیاسی مردم است. برای نمونه؛ در امریکا، لاتین زبان های کم درآمد نسبت به لاتین زبان های پردرآمد به دولت اعتماد بیشتری دارند.
نگران کننده ترین مسئله این است که هر چه جامعه نابرابرتر باشد، افراد بیشتری سیستم را منطقی و درست می دانند.
برای نمونه؛ در کشورهایی که مردان از نقش جنسیتی بالاتری برخوردار هستند، زنان نیز پشتیبان همان سیستم میگردند.
به نظر می رسد که مردم برای نابرابری های اجتماعی توجیه دارند، به عنوان نمونه؛ مردم فقیر بخاطر فقدان تلاش و کاری نبودن فقیر هستند و پولدارها مستحق پولدار بودن می باشند.باور نکردنی است ولی این بدان معناست که برخی از ما (و نه البته همه ما)، همان گوسفندانی هستیم که برای قربانی شدن آماده ایم.
ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
http://www.spring.org.uk/2012/07/why-society-doesnt-change-the-system-justification-bias.php
به نظر می رسد که مردم برای نابرابری های اجتماعی توجیه دارند، به عنوان نمونه؛ مردم فقیر بخاطر فقدان تلاش و کاری نبودن فقیر هستند و پولدارها مستحق پولدار بودن می باشند.باور نکردنی است ولی این بدان معناست که برخی از ما (و نه البته همه ما)، همان گوسفندانی هستیم که برای قربانی شدن آماده ایم.
ترجمه: فرشاد سجادی
منبع:
http://www.spring.org.uk/2012/07/why-society-doesnt-change-the-system-justification-bias.php
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر